گنجور

شمارهٔ ۲۵

حسن تو را ممالک دل‌ها مسخر است
مقبل کسی که وصل تو او را میسر است
بر منزل مبارک تو هر که بگذرد
گوید که این خلاصه هر هفت کشور است
آبش چو کوثر است و چو دُر سنگ ریزه‌ها
بادش نسیم عنبر و خاکش معصفر است
چشم و دل از مشاهده‌ات بی نصیب نیست
نقشت چو بر صحیفه جانم مصور است
آن آفتاب را که بسوزد شعاع او
چشم عقول روی چو ماه تو مظهر است
کحل جواهر است غبار منازلش
زان چشم عاشقان تو دایم منور است
گلزار چون بهشت شود فصل نو بهار
جانم فدای آن که از این هر دو خوشتر است
گفتم به سرو اگر چه خرامیدنت خوش است
بالای خوش خرام دلارام دیگر است
در جان نیشکر نبود آن حلاوتی
کاندر لب و حدیث و دهان تو مضمر است
از بندگیت دورم و جان با تو در حضور
جایی که نیست خلوت جان چشم بر در است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسن تو را ممالک دل‌ها مسخر است
مقبل کسی که وصل تو او را میسر است
هوش مصنوعی: زیبایی تو قلب‌ها را در اختیار دارد و کسی که به وصالت دست یابد، همیشه مورد استقبال و توجه است.
بر منزل مبارک تو هر که بگذرد
گوید که این خلاصه هر هفت کشور است
هوش مصنوعی: هر کسی که از کنار خانه مبارک تو عبور کند، این را می‌گوید که تو خود نماد و تجلی تمامی زیبایی‌ها و بهترین‌های هفت کشور هستی.
آبش چو کوثر است و چو دُر سنگ ریزه‌ها
بادش نسیم عنبر و خاکش معصفر است
هوش مصنوعی: آبش مانند کوثر و مروارید است، سنگ‌های ریزه‌اش همچون بویی خوش و نسیم، و خاکش معطر و خوشبوست.
چشم و دل از مشاهده‌ات بی نصیب نیست
نقشت چو بر صحیفه جانم مصور است
هوش مصنوعی: چشم و دل من از دیدن تو هیچ‌گاه محروم نیستند، زیرا تصویر تو در جانم حک شده است.
آن آفتاب را که بسوزد شعاع او
چشم عقول روی چو ماه تو مظهر است
هوش مصنوعی: آفتاب وجودش به قدری درخشان و گرم است که شعاعش می‌تواند عقل‌ها را بسوزاند و در این میان، زیبایی و چهره‌ات همچون ماه، تماشایی و دل‌انگیز است.
کحل جواهر است غبار منازلش
زان چشم عاشقان تو دایم منور است
هوش مصنوعی: چشم‌های عاشقان تو مانند جواهر می‌درخشد و غبار مکان‌های تو همیشه نورانی است.
گلزار چون بهشت شود فصل نو بهار
جانم فدای آن که از این هر دو خوشتر است
هوش مصنوعی: باغ و گلزار در فصل بهار مانند بهشت زیبا می‌شود. جانم فدایش باد، چون او از هر دوی این زیبایی‌ها دلپذیرتر است.
گفتم به سرو اگر چه خرامیدنت خوش است
بالای خوش خرام دلارام دیگر است
هوش مصنوعی: به درخت سرو گفتم که اگرچه زیبایی و نازکی تو جلب توجه می‌کند، اما زیبایی و لطافت دلبر دیگری با جذابیت‌های خاص خود، بالاتر از همه اینهاست.
در جان نیشکر نبود آن حلاوتی
کاندر لب و حدیث و دهان تو مضمر است
هوش مصنوعی: در درون نیشکر، آن شیرینی‌ای که در لب‌ها و سخنان تو نهفته است، وجود ندارد.
از بندگیت دورم و جان با تو در حضور
جایی که نیست خلوت جان چشم بر در است
هوش مصنوعی: من از خدمت و بندگی تو دور هستم، اما جانم در کنار توست. در جایی که هیچ خلوتی وجود ندارد، جانم با چشمی به در تو چشم دوخته است.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «حسن تو را ممالک دل ها مسخر است» به «حسن تو را ممالک دل‌ها مسخر است»

تغییر مصرع ۵ از «آبش چو کو ثر است و چو در سنگ ریزه ها» به «آبش چو کوثر است و چو دُر سنگ ریزه‌ها»

تغییر مصرع ۷ از «چشم و دل از مشاهده ات بی نصیب نیست» به «چشم و دل از مشاهده‌ات بی نصیب نیست»

تغییر مصرع ۱۴ از «جانم فدای آن که ازین هر دو خوشتر است» به «جانم فدای آن که از این هر دو خوشتر است»

تغییر مصرع ۱۵ از «گفتم بدسرو اگر چه خرامیدنت خوش است» به «گفتم به سرو اگر چه خرامیدنت خوش است»