گنجور

شمارهٔ ۲۴

بجز از صورت آراسته چیزی دگر است
که آفت اهل دل و فتنه صاحب‌نظر است
قد افراشته و روی نکو خواهد دل
در تو چیزی است که زین هر دو دلاویزتر است
قامت سرو سهی را چه توان گفت ولی
قد و بالای تو را خود حرکاتی دگر است
همه را میل به زلف و خط و خالی باشد
زان ملاحت که تو داری دل ما بی‌خبر است
با نسیم سحری هست ز بویت اثری
بوی گل‌های دلاویز چمن زان اثر است
گل که در ملک چمن مملکت خوبی داشت
شد ز روی تو خجل بر سر عزم سفر است
روی خوب تو منجم به جماعت نبود
گفت کآشوب جهان جمله ز دور قمر است
دل مردم همه در بند میانت بینم
حیفم آید که میان تو به بند کمر است
ببری دل به حدیثی نکنی دلداری
از تو ای شوخ چه خون‌ها که مرا در جگر است
پرسشی کن که فدای لب شیرین تو باد
هر چه در ناحیت مصر نبات و شکر است
تشنه آب حیات لب تو بسیارند
به جفایت که همام از همه‌شان تشنه‌تر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بجز از صورت آراسته چیزی دگر است
که آفت اهل دل و فتنه صاحب‌نظر است
هوش مصنوعی: به جز زیبایی ظاهری، موضوع دیگری وجود دارد که می‌تواند برای اهل دل مشکل‌ساز و باعث ایجاد تفرقه در میان اندیشمندان شود.
قد افراشته و روی نکو خواهد دل
در تو چیزی است که زین هر دو دلاویزتر است
هوش مصنوعی: قد تو بلند و روی تو زیباست، اما در دل تو چیزی است که از هر دو اینها دلنوازتر و جذاب‌تر است.
قامت سرو سهی را چه توان گفت ولی
قد و بالای تو را خود حرکاتی دگر است
هوش مصنوعی: قد و قامت درخت سرو به زیبایی قابل توصیف نیست، اما قد و بالای تو حرکات و جلوه‌هایی دارد که خاص و متفاوت است.
همه را میل به زلف و خط و خالی باشد
زان ملاحت که تو داری دل ما بی‌خبر است
هوش مصنوعی: همه به زلف و زیبایی و خط و خالی که تو داری‌ علاقه دارند، اما دل ما از این جذابیت‌ها بی‌خبر است.
با نسیم سحری هست ز بویت اثری
بوی گل‌های دلاویز چمن زان اثر است
هوش مصنوعی: در نسیم صبحگاهی بویی از عطر تو احساس می‌شود و این عطر، یادآور بوی گل‌های زیبای چمن است که به آن عطر مربوط می‌شود.
گل که در ملک چمن مملکت خوبی داشت
شد ز روی تو خجل بر سر عزم سفر است
هوش مصنوعی: گل که در باغ بهشت زیبایی و جلوه‌گری داشت، حالا از دیدن چهره تو شرمنده است و به خاطر سفر تو در اندیشه است.
روی خوب تو منجم به جماعت نبود
گفت کآشوب جهان جمله ز دور قمر است
هوش مصنوعی: زیبایی تو چنان بی‌نظیر است که هیچ منجمی نمی‌تواند به تنهایی آن را توصیف کند، زیرا همه‌ی آشفتگی‌های دنیا ناشی از دوری و جدایی از ماه جمال توست.
دل مردم همه در بند میانت بینم
حیفم آید که میان تو به بند کمر است
هوش مصنوعی: من در اینجا می‌بینم که دل‌های مردم همه به تو وابسته‌اند و مرا افسوس می‌آید که تو در میان آن‌ها، فقط به خودت مشغول هستی و به بند کمر خود محدود شده‌ای.
ببری دل به حدیثی نکنی دلداری
از تو ای شوخ چه خون‌ها که مرا در جگر است
هوش مصنوعی: اگر دل به داستانی بدهم، دیگر نمی‌توانم تو را تسلی دهم. ای نازنین، چه خون‌های زیادی در دل من وجود دارد!
پرسشی کن که فدای لب شیرین تو باد
هر چه در ناحیت مصر نبات و شکر است
هوش مصنوعی: سوالی بپرس که بخاطر زیبایی لب‌های شیرین تو، همه چیزهایی که در سرزمین مصر وجود دارد، از قبیل نبات و شکر، نادیده گرفته شود.
تشنه آب حیات لب تو بسیارند
به جفایت که همام از همه‌شان تشنه‌تر است
هوش مصنوعی: بسیاری هستند که به خاطر رفتار ناپسند تو، تشنه زندگی و شادی هستند و از میان همه آن‌ها، همام بیش از همه تشنه است.

حاشیه ها

1398/10/02 19:01
مامیترا

توی بیت آخر و مصرع آخر، همه‌شان درسته که همدشان نوشته شده

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «کافت اهل دل و فتنه صاحب نظر است» به «که آفت اهل دل و فتنه صاحب‌نظر است»

تغییر مصرع ۴ از «در تو چیزی است که زین هر دو دلاویز تر است» به «در تو چیزی است که زین هر دو دلاویزتر است»

تغییر مصرع ۸ از «زان ملاحت که تو داری دل ما بی خبر است» به «زان ملاحت که تو داری دل ما بی‌خبر است»

تغییر مصرع ۱۰ از «بوی گلهای دلاویز چمن زان اثر است» به «بوی گل‌های دلاویز چمن زان اثر است»

تغییر مصرع ۱۲ از «شد ز روی تو خجال بر سر عزم سفر است» به «شد ز روی تو خجل بر سر عزم سفر است»

تغییر مصرع ۱۴ از «گفت کاشوب جهان جمله ز دور قمر است» به «گفت کآشوب جهان جمله ز دور قمر است»

تغییر مصرع ۱۸ از «از توای شوخ چه خون ها کد مرادر جگر است» به «از تو ای شوخ چه خون‌ها که مرا در جگر است»

تغییر مصرع ۲۲ از «به جنایت که همام از همدشان تشنه تر است» به «به جفایت که همام از همه‌شان تشنه‌تر است»