اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
هوش مصنوعی: محبت و رحمت خداوند باعث شده که زیبایی تو اینقدر چشمنواز باشد. من از اینکه تو را میبینم و این زیبایی را درک میکنم بسیار سپاسگزارم.
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم شب وصالت را تجربه کنیم چون با نشان دادن چهرهات، شب تاریک روز روشن میشود.
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
شرمم آید که شکایت کنم از تنهایی
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو همیشه با من است، احساس تنهایی نمیکنم و از اینکه بخواهم از این تنهایی شکایت کنم، شرم دارم.
در مه و مهر به یاد تو نظر میکردم
غیرتم گفت به چشمم که زهی هر جایی
هوش مصنوعی: در میان مه و نور خورشید، به یاد تو نگاه میکردم. اما غیرتم به من گفت که در هر مکانی تو زیبا و منحصر به فرد هستی.
لایق منصب حسنت نبود گر گویم
که چو خورشید جهانگیر و جهانآرایی
هوش مصنوعی: اگر بگویم که زیباییات همانند خورشید است که همه جا را روشن میکند و زیبا میسازد، این مقام و موقعیت زیباییات را شایستهی تو نمیسازد.
گر به رنگ گل رخسار تو بودی خورشید
همچو یاقوت نمودی فلک مینایی
هوش مصنوعی: اگر رنگ چهره تو مانند گل بود، خورشید چون یاقوت میدرخشید و آسمان زیبا به نظر میرسید.
با مشام تو لب خوش نفست همنفس است
مجمر و عود نه و عطر همیآسایی
هوش مصنوعی: بوی دلنشین لبهای تو همانند بخور و عود خوشبو است و در کنار هم به آرامش میرسند.
در حدیث تو که جانیست روان شیرینی
بیش از آن است که گویم شکری میخایی
هوش مصنوعی: در سخن تو، که جان و دل میپرانید، شیرینی و لذتی وجود دارد که فراتر از کلمات است و بهتر از آن است که با تشبیه به شکر بیان کنم.
سخنت را همه گوشیم و ز ذوق سخنت
گوش بیهوش نداند که چه میفرمایی
هوش مصنوعی: ما به سخن تو خیلی توجه میکنیم و از شوق حرفهای تو، حتی گوشهایمان بیخبر و غرق در لذت شنیدن هستند که نمیدانند تو چه میگویی.
سخنی لایق وصفت ز زبان میطلبم
ای دریغا که وفا مینکند گویایی
هوش مصنوعی: من برای تو سخنی شایسته از زبان میخواهم، ولی افسوس که توان بیان آن را ندارم.
مهرورز تو همام است زهی حسن و کرم
تازه شد در دل پیرم هوس برنایی
هوش مصنوعی: عشقت مانند جان تازهای به دل پیرم بخشیده و احساس جوانی و سرزندگی را در من به وجود آورده است. تو با محبت و بزرگواریات به من زندگی و نشاط میبخشی.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «تاتو منظور منی شاکرم از بینایی» به «تا تو منظور منی شاکرم از بینایی»
تغییر مصرع ۷ از «در مه و مهر به یاد تو نظر می کردم» به «در مه و مهر به یاد تو نظر میکردم»
تغییر مصرع ۱۰ از «که چو خورشید جهان گیر و جهان آرایی» به «که چو خورشید جهانگیر و جهانآرایی»
تغییر مصرع ۱۴ از «مجمر و عود نه و عطر همی آسایی» به «مجمر و عود نه و عطر همیآسایی»
تغییر مصرع ۱۵ از «در حدیث تو که جانی ست روان شیرینی» به «در حدیث تو که جانیست روان شیرینی»
تغییر مصرع ۱۶ از «بیش از ان است که گویم شکری میخایی» به «بیش از آن است که گویم شکری میخایی»
تغییر مصرع ۱۷ از «سخنت را همه گوشیم و زندق سخنت» به «سخنت را همه گوشیم و ز ذوق سخنت»
تغییر مصرع ۱۸ از «گوش بیهوش نداند که چه می فرمایی» به «گوش بیهوش نداند که چه میفرمایی»
تغییر مصرع ۱۹ از «سخنی لایق وصفت ز زبان می طلبم» به «سخنی لایق وصفت ز زبان میطلبم»
تغییر مصرع ۲۰ از «ای دریغا که وفا می نکند گویایی» به «ای دریغا که وفا مینکند گویایی»
تغییر مصرع ۲۱ از «مهرورز توهمام است زهی حسن و کرم» به «مهرورز تو همام است زهی حسن و کرم»
تغییر مصرع ۲۲ از «تازه شد در دل پیرم هوس بر نایی» به «تازه شد در دل پیرم هوس برنایی»