گنجور

شمارهٔ ۲۰۳

مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی
که اعتبار ندارد تنی ز جان خالی
همای عشق تو را هست آشیان دل من
مباد سایه آن مرغ از آشیان خالی
در آن جهان نبود مایه هیچ جانی را
که ز اشتیاق تو باشد در این جهان خالی
ز غیرتی که مرا بر سگان کوی تو هست
کنم همیشه زمینش ز استخوان خالی
بقای روی تو بادا که عالم افروزست
اگر شود ز مه و مهر آسمان خالی
به هیچ دل ز بیانم حلاوتی نرسد
گر از حدیث تو باشد دمی زبان خالی
کدام فایده باشد همام را ز زبان
چو باشد از سخن یار مهربان خالی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی
که اعتبار ندارد تنی ز جان خالی
هوش مصنوعی: دل را از یاد تو خالی نکن، زیرا انسانی که از جان خالی باشد، ارزشی ندارد.
همای عشق تو را هست آشیان دل من
مباد سایه آن مرغ از آشیان خالی
هوش مصنوعی: عشق تو جایگاه قلب من است و امیدوارم سایه آن پرنده بر این مکان خالی نیفتد.
در آن جهان نبود مایه هیچ جانی را
که ز اشتیاق تو باشد در این جهان خالی
هوش مصنوعی: در آن دنیا هیچ وجودی نیست که از عشق و اشتیاق تو تهی باشد، حتی اگر در این دنیا خالی باشد.
ز غیرتی که مرا بر سگان کوی تو هست
کنم همیشه زمینش ز استخوان خالی
هوش مصنوعی: به خاطر غیرتی که به خاطر تو دارم، همیشه می‌خواهم این زمین را از وجود سگان خالی نگه دارم.
بقای روی تو بادا که عالم افروزست
اگر شود ز مه و مهر آسمان خالی
هوش مصنوعی: امیدوارم زیبایی و وجود تو همیشه باقی بماند، زیرا تو روشنی‌بخش جهان هستی. اگر ماه و خورشید از آسمان بروند، باز هم درخشندگی تو دنیارا پر خواهد کرد.
به هیچ دل ز بیانم حلاوتی نرسد
گر از حدیث تو باشد دمی زبان خالی
هوش مصنوعی: هیچ لذتی از گفتار من به دل کسی نمی‌رسد، اگر زبانم لحظه‌ای از تو خالی باشد و در مورد تو صحبت نکند.
کدام فایده باشد همام را ز زبان
چو باشد از سخن یار مهربان خالی
هوش مصنوعی: کدام سودی دارد همام (شخصی که در اینجا به او اشاره می‌شود) وقتی که زبانش از سخنان مهربان یار خالی باشد؟

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «همای عشق تورا هست آشیان دل من» به «همای عشق تو را هست آشیان دل من»

تغییر مصرع ۵ از «دران جهان نبود مایه هیچ جانی را» به «در آن جهان نبود مایه هیچ جانی را»

تغییر مصرع ۶ از «که زاشتیاق تو باشد درین جهان خالی» به «که ز اشتیاق تو باشد در این جهان خالی»

تغییر مصرع ۱۰ از «اگر شود زهه و مهر آسمان خالی» به «اگر شود ز مه و مهر آسمان خالی»

تغییر مصرع ۱۱ از «به هیچ دل زبانم حلاوتی نرسد» به «به هیچ دل ز بیانم حلاوتی نرسد»