گنجور

شمارهٔ ۲۰۲

ای خواب که می‌بینمت از بهر خیالی
حیف است که با دیده تو را نیست وصالی
از رهگذر خواب توان دید خیالت
در آرزوی خواب شدم همچو خیالی
راضی‌ست به دیدار خیالی ز جمالت
آن دیده که با روی تواش بود مجالی
در یاد توام روز و شبم فکر تو باشد
یک دم ز تو خالی نشوم در همه حالی
ای آب حیات از لب من دور چرایی
فریاد که از تشنه دریغ است زلالی
از غم چو هلالی شده‌ام تا که ندیدم
ز ابروی تو بر چشمهٔ خورشید هلالی
دل عذر غمت خواهد گوید که مبادا
کز تنگی جایت بود ای دوست ملالی
کی لایق وصل تو بود مثل همامی
عمری گذرانیده به سودای محالی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خواب که می‌بینمت از بهر خیالی
حیف است که با دیده تو را نیست وصالی
هوش مصنوعی: ای خواب، تو را می‌بینم تنها به خاطر یک خیال، افسوس که با چشمانم نمی‌توانم به تو برسم و به وصالی دست یابم.
از رهگذر خواب توان دید خیالت
در آرزوی خواب شدم همچو خیالی
هوش مصنوعی: از میان خواب می‌توان تصویر تو را دید، در حالی که من در آرزوی خواب هستم و مانند یک خیال به سر می‌برم.
راضی‌ست به دیدار خیالی ز جمالت
آن دیده که با روی تواش بود مجالی
هوش مصنوعی: چشمی که فرصت ملاقات با چهره تو را دارد، حتی از دیدن خیالی تو هم راضی و خوشحال است.
در یاد توام روز و شبم فکر تو باشد
یک دم ز تو خالی نشوم در همه حالی
هوش مصنوعی: من همیشه در یاد تو هستم، چه روز باشد و چه شب. فکر تو همیشه در ذهنم است و نمی‌خواهم حتی برای یک لحظه هم از تو خالی بمانم، در هر شرایطی.
ای آب حیات از لب من دور چرایی
فریاد که از تشنه دریغ است زلالی
هوش مصنوعی: آب حیات، چرا از من دوری؟ از شدت تشنگی فریاد می‌زنم که زلالی آب از من دریغ شده است.
از غم چو هلالی شده‌ام تا که ندیدم
ز ابروی تو بر چشمهٔ خورشید هلالی
هوش مصنوعی: از غم به حالتی مانند هلال درآمده‌ام، تا زمانی که زیبایی ابروی تو را در کنار نور خورشید ندیدم.
دل عذر غمت خواهد گوید که مبادا
کز تنگی جایت بود ای دوست ملالی
هوش مصنوعی: دل بهانه‌ای از غم تو خواهد آورد، تا نکند از این که در جایت تنگی احساس غم کند، ای دوست.
کی لایق وصل تو بود مثل همامی
عمری گذرانیده به سودای محالی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مثل من که سال‌ها در آرزوی غیرممکن وصالت زندگی کرده‌ام، شایسته‌ی نزدیک شدن به تو نیست.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «ای خواب که می بینمت از بهر خیالی» به «ای خواب که می‌بینمت از بهر خیالی»

تغییر مصرع ۵ از «راضی ست به دیدار خیالی ز جمالت» به «راضی‌ست به دیدار خیالی ز جمالت»

تغییر مصرع ۷ از «در باد توام روز و شبم فکر تو باشد» به «در یاد توام روز و شبم فکر تو باشد»

تغییر مصرع ۹ از «از غم چو هلالی شده ام تا که ندیدم» به «ای آب حیات از لب من دور چرایی»

تغییر مصرع ۱۰ از «ای آب حیات از لب من دور چرایی» به «فریاد که از تشنه دریغ است زلالی»

تغییر مصرع ۱۱ از «دل عذر غمت خواهد گوید که مبادا» به «از غم چو هلالی شده‌ام تا که ندیدم»

تغییر مصرع ۱۲ از «کی لایق وصل تو بود مثل همامی» به «ز ابروی تو بر چشمهٔ خورشید هلالی»

تغییر مصرع ۱۳ از «فریاد که از تشنه دریغ است زلالی» به «دل عذر غمت خواهد گوید که مبادا»

تغییر مصرع ۱۴ از «ز ابروی تو بر چشمهٔ خورشید هلالی» به «کز تنگی جایت بود ای دوست ملالی»

تغییر مصرع ۱۵ از «کز تنگی جایت بود ای دوست ملالی» به «کی لایق وصل تو بود مثل همامی»