گنجور

شمارهٔ ۲۰۱

اکنون که نیست ما را با دوستان وصالی
پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی
از بهر دوست خواهم هم جان و هم جهان را
چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی
ای اشتیاق جانم بگذار تا بخسبم
چون نیستم وصالی باری کم از خیالی
چون بی شما ندارم ذوق از حیات خواهم
یا وصل را ثباتی یا عمر را زوالی
گر بی تو دیده‌ام را میلی بود به رویی
از نور چشم خویشم پیدا شود ملالی
پیغام ما به گوشت باد صبا رساند
ترسم که هم نیابد در خدمتت مجالی
بنویس یک سلامم تا کی دریغ داری
از خستگان نسیمی وز تشنگان زلالی
یک روز در فراقت صد سال می‌نماید
زینجا قیاس می‌کن با خود حساب سالی
دور از تو هم شکیبی بودی همام را گر
دیدی میان خوبان حسن تو را مثالی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اکنون که نیست ما را با دوستان وصالی
پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی
هوش مصنوعی: در حال حاضر که ما دیگر با دوستانمان ارتباطی نداریم، پیوند جسم و جان من به هیچ وجه نخواهد بود.
از بهر دوست خواهم هم جان و هم جهان را
چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی
هوش مصنوعی: برای دوست خواهم جان و جهان را، چون دیگران به دنبال مقام و ثروت نیستم.
ای اشتیاق جانم بگذار تا بخسبم
چون نیستم وصالی باری کم از خیالی
هوش مصنوعی: ای عشق جانم، اجازه بده تا کمی راحت بخوابم، چرا که وقتی تو را ندارم، هیچ چیز جز یک خیال برایم باقی نمانده است.
چون بی شما ندارم ذوق از حیات خواهم
یا وصل را ثباتی یا عمر را زوالی
هوش مصنوعی: بدون شما هیچ لذتی از زندگی ندارم، بنابراین یا باید به وصل شما ثابت بمانم یا عمرم به پایان برسد.
گر بی تو دیده‌ام را میلی بود به رویی
از نور چشم خویشم پیدا شود ملالی
هوش مصنوعی: اگر بدون تو نگاهی به دنیا داشته باشم، از زیبایی چشمانت، احساساتی در من ایجاد می‌شود و اندوهی را از خود دور می‌کنم.
پیغام ما به گوشت باد صبا رساند
ترسم که هم نیابد در خدمتت مجالی
هوش مصنوعی: پیام ما را بادی که از سمت صبح می‌وزد به تو خواهد رساند، اما نگرانم که ممکن است فرصت دیدار تو را پیدا نکند.
بنویس یک سلامم تا کی دریغ داری
از خستگان نسیمی وز تشنگان زلالی
هوش مصنوعی: سلامی بنویس و از ما دریغ نکن، تا کی باید منتظر بمانیم تا خسته‌ها نسیمی بگیرند و تشنه‌ها آب زلالی بنوشند؟
یک روز در فراقت صد سال می‌نماید
زینجا قیاس می‌کن با خود حساب سالی
هوش مصنوعی: یک روز دوری از تو برایم مثل صد سال به نظر می‌رسد، حالا حساب کن چقدر زمان برای خودم حس کرده‌ام.
دور از تو هم شکیبی بودی همام را گر
دیدی میان خوبان حسن تو را مثالی
هوش مصنوعی: اگر دور از تو باشم، همچنان صبر و شکیبایی من را می‌بینی. اگر تو را در میان زیبایی‌ها ببینی، می‌توانی تو را به عنوان نمونه‌ای از زیبایی‌ها تصور کنی.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «با وصل را ثباتی با عمر را زوالی» به «پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی»

تغییر مصرع ۳ از «پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی» به «از بهر دوست خواهم هم جان و هم جهان را»

تغییر مصرع ۴ از «گر بی تو دیدهام را میلی بود به رویی» به «چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی»

تغییر مصرع ۵ از «از بهردوست خواهم هم جان و هم جهان را» به «ای اشتیاق جانم بگذار تا بخسبم»

تغییر مصرع ۶ از «از نور چشم خویشم پیدا شود ملالی» به «چون نیستم وصالی باری کم از خیالی»

تغییر مصرع ۷ از «چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی» به «چون بی شما ندارم ذوق از حیات خواهم»

تغییر مصرع ۸ از «ترسم که هم نباید در خدمتت مجالی» به «یا وصل را ثباتی یا عمر را زوالی»

تغییر مصرع ۹ از «ای اشتباق جانم بگذار تا بخسبم» به «گر بی تو دیده‌ام را میلی بود به رویی»

تغییر مصرع ۱۰ از «بنویس بک سلامم نا کی دریغ داری» به «از نور چشم خویشم پیدا شود ملالی»

تغییر مصرع ۱۱ از «چون نیستم وصالی باری کم از خیالی» به «پیغام ما به گوشت باد صبا رساند»

تغییر مصرع ۱۲ از «از خستگان نسیمی وز تشنگان زلالی» به «ترسم که هم نیابد در خدمتت مجالی»

تغییر مصرع ۱۳ از «چون بی شما ندارم ذوق از حیات خواهم» به «بنویس یک سلامم تا کی دریغ داری»

تغییر مصرع ۱۴ از «زینجا قیاس می کن با خود حساب سالی» به «از خستگان نسیمی وز تشنگان زلالی»

تغییر مصرع ۱۵ از «دور از تو هم شکیبی بودی همام را گر» به «یک روز در فراقت صد سال می‌نماید»

تغییر مصرع ۱۶ از «دیدی میان خوبان حسن تو را مثالی» به «زینجا قیاس می‌کن با خود حساب سالی»

اضافه شدن مصرع ۱۷ با متن «دور از تو هم شکیبی بودی همام را گر»

اضافه شدن مصرع ۱۸ با متن «دیدی میان خوبان حسن تو را مثالی»