شمارهٔ ۲۰
حسنی که هست روی تو را بینهایت است
خوب است گل ولی نمک اینجا به غایت است
افسانههای خسرو و شیرین ز حد گذشت
ما و حدیث روی تو کانها حکایت است
من فارغم ز مصر که در دولت لبت
امروز کان قند و شکر این ولایت است
افکند سایه زلف تو بر عارض خوشت
ظلمت نگر که نور مهش در حمایت است
من کیستم که دست به زلفت کنم دراز
بویش صبا اگر به من آرد کفایت است
از بهر عاشقان تو در شرع کفر و دین
اوصاف روی و موی تو محکم روایت است
هشیار کی شود دل سرگشته همام
چون مستیش ز نرگس مستت کفایت است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حسنی که هست روی تو را بینهایت است
خوب است گل ولی نمک اینجا به غایت است
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات بسیار فراتر از زیبایی گلهاست، اما در اینجا تلخی و ناامیدی به شدت مشهود است.
افسانههای خسرو و شیرین ز حد گذشت
ما و حدیث روی تو کانها حکایت است
هوش مصنوعی: داستانهای خسرو و شیرین از حد و اندازهی خود فراتر رفته و روایت چهرهی تو نیز همانند آن داستانهاست.
من فارغم ز مصر که در دولت لبت
امروز کان قند و شکر این ولایت است
هوش مصنوعی: من از مصر جدا شدم، چون در سرزمین تو امروز شیرینی و لذت وجود دارد.
افکند سایه زلف تو بر عارض خوشت
ظلمت نگر که نور مهش در حمایت است
هوش مصنوعی: زلفهای تو سایهای بر چهرهی زیبای تو افکندهاند، نگاه کن به این تاریکی که نور ماه در کنار آن از تو حمایت میکند.
من کیستم که دست به زلفت کنم دراز
بویش صبا اگر به من آرد کفایت است
هوش مصنوعی: من کی هستم که بخواهم به زلف تو دست بزنم؟ فقط اگر نسیم بوی آن را به من برساند، برای من کافی است.
از بهر عاشقان تو در شرع کفر و دین
اوصاف روی و موی تو محکم روایت است
هوش مصنوعی: برای عاشقان تو، در قوانین مذهبی و غیرمذهبی، صفات چهره و موی تو به طور قطعی نقل شده است.
هشیار کی شود دل سرگشته همام
چون مستیش ز نرگس مستت کفایت است
هوش مصنوعی: دل سرگشته و گیج همام تا کی هشیار خواهد شد؟ چشمان مست تو کافی است تا این بیخبری را کنار بگذارد.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «حسنی که هست روی تورا بی نهایت است» به «حسنی که هست روی تو را بینهایت است»
تغییر مصرع ۳ از «افسانه های خسرو و شیرین ز حد گذشت» به «افسانههای خسرو و شیرین ز حد گذشت»
تغییر مصرع ۱۴ از «چون مستیش زنرگس مستت کفایت است» به «چون مستیش ز نرگس مستت کفایت است»