اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را
گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا
هوش مصنوعی: با اینکه تو مانند موهای خودت ما را به زحمت انداختی، اما شایسته نیست بگویی که ادب باید رعایت شود، ای پیمانشکن.
هستند پادشاهان پیش درت گدایان
بنگر چه قدر باشد درویش بینوا را
هوش مصنوعی: در برابر تو، پادشاهان و گدایان وجود دارند. به وضعیت درویش بیچاره نگاه کن و ببین که او در چه حدی است.
از چشم من نهانی ای آب زندگانی
وصلت مناسب آمد سیمرغ و کیمیا را
هوش مصنوعی: ای آب حیات، تو از دید من پنهانی هستی و پیوند بین تو و سیمرغ و کیمیا بسیار مناسب و لطیف است.
در چشم من فراقت نگذاشت روشنایی
ای آفتاب تابان دریاب دیدهها را
هوش مصنوعی: نگاه من به خاطر جدایی از تو تاریک شده است، ای خورشید درخشان، به چشمهایم توجه کن.
زان لب سلام ما را نشنیدهام جوابی
بیگانه میشماری یاران آشنا را
هوش مصنوعی: از آن لب که به ما سلام میکند، جوابی نشنیدهام و تو دوستان نزدیک را مانند غریبهها حساب میکنی.
پیش رخ تو باید بر خاک سر نهادن
شرط است سجده بردن آیینه خدا را
هوش مصنوعی: برای نشان دادن احترام و ادب به تو، باید سر را بر خاک بگذارم؛ زیرا سجده کردن در برابر تو، به معنای سجده بر آیینهای است که خداوند در آن تجلی یافته است.
چشم تو ریخت خونم شرم آمدم که گویم
از بهر نیم جانی با دوست ماجرا را
هوش مصنوعی: چشمهای تو باعث شدند که احساس درد و رنج کنم و من از این که بخواهم دربارهی این موضوع با دوستام صحبت کنم، شرمسار شدم.
در زهد و پارسایی چندان عجب نباشد
سرمست چشم خود بین رندان پارسا را
هوش مصنوعی: در زهد و پارسایی شگفتی نیست وقتی که انسانهای بیدار و بصیر به زیباییهای خود نگاه میکنند و از آن سرمست میشوند.
سوی همام بنگر باری به چشم احسان
با بنده التفاتی رسم است پادشا را
هوش مصنوعی: به سوی همام نگاه کن و با نگاهی مهربانانه به من، که بندهات هستم، توجهی داشته باش، زیرا این یک رسم است برای پادشاهان.
حاشیه ها
سلام
در مصرع دوم بیت 5 «یارن» باید صحیح باشه
و در مصرع دوم بیت 6 «سجده» احتمالا درسته
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «با آن که بر شکستی چون زلف خویش مارا» به «با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را»
تغییر مصرع ۲ از «گفتن ادب نباشد پیمان شکن نگارا» به «گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا»
تغییر مصرع ۸ از «ای آفتاب تابان دریاب دیده ها را» به «ای آفتاب تابان دریاب دیدهها را»
تغییر مصرع ۹ از «زان لب سلام ما را نشنیدهام جوابی» به «زان لب سلام ما را نشنیدهام جوابی»
تغییر مصرع ۱۰ از «بیگانه می شماری باران آشنا را» به «بیگانه میشماری یاران آشنا را»
تغییر مصرع ۱۲ از «شرط است سجاده بردن آیینه خدا را» به «شرط است سجده بردن آیینه خدا را»
تغییر مصرع ۱۶ از «سر مست چشم خود بین رندان پارسا را» به «سرمست چشم خود بین رندان پارسا را»