گنجور

شمارهٔ ۱

چون سحر از بوی گل گشت معطر هوا
از نفس یار ما داد نشانی صبا
نه چه سخن باشد این چیست صبا تا کنم
نسبت بوی خوشش با نفس یار ما
کرد طلوع آفتاب یار درآمد ز خواب
روی نگار مراست خسرو انجم گوا
جان چو شنید از صبا بوی سر زلف او
گفت روان می‌شود در پی آن آشنا
در صور آب و گل جان صفت دوست دید
عشق کهن تازه گشت گرم شد این ماجرا
جام رها کن در و چشمهٔ خورشید بین
زاینه بگذر نگر عکس رخ یار را
گر نه زعکس رخش گل اثری یافتن
گل زکجا وین همه مایه حسن از کجا
قبله هر ملتی هست به سوی دگر
با رخ او فارغیم از همه قبله‌ها
تیر چو از چشم او بر دل عاشق رسید
گفت که زخم من است صید مرا خون‌بها
چشمش اگر می‌کند میل به سوی همام
نیست مجال سخن عاشق و چون و چرا

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سحر از بوی گل گشت معطر هوا
از نفس یار ما داد نشانی صبا
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح فرا رسید و بوی گل‌ها در فضا پراکنده شد، هوا به خاطر نفس محبوب ما معطر شد و نسیمی از جانب او به ما خبر آورد.
نه چه سخن باشد این چیست صبا تا کنم
نسبت بوی خوشش با نفس یار ما
هوش مصنوعی: این چه سخنانی است که بگویم؟ این نسیم چه چیزی است که بتوانم عطر دلنشینش را با نفس یارم مقایسه کنم؟
کرد طلوع آفتاب یار درآمد ز خواب
روی نگار مراست خسرو انجم گوا
هوش مصنوعی: با طلوع آفتاب، یار من از خواب بیدار شد؛ چهره‌اش همانند ماه است و پرسپولیس ستاره‌های آسمان را گواهی می‌دهد.
جان چو شنید از صبا بوی سر زلف او
گفت روان می‌شود در پی آن آشنا
هوش مصنوعی: زمانی که جان از باد صبحگاهی بوی خوشی از موهای او را استشمام کرد، احساس کرد که روحش در پی دیدن آن آشنا به پرواز درمی‌آید.
در صور آب و گل جان صفت دوست دید
عشق کهن تازه گشت گرم شد این ماجرا
هوش مصنوعی: در دنیای مادی و جسمانی، روح و جان صفات دوست را مشاهده کرد. عشق قدیمی دوباره احیا شد و داستانی جذاب و پرحرارت آغاز شد.
جام رها کن در و چشمهٔ خورشید بین
زاینه بگذر نگر عکس رخ یار را
هوش مصنوعی: جام را کنار بگذار و به چشمهٔ خورشید نگاه کن. از زاینده رود بگذر و به تصویر چهرهٔ محبوبت توجه کن.
گر نه زعکس رخش گل اثری یافتن
گل زکجا وین همه مایه حسن از کجا
هوش مصنوعی: اگر اثر زیبایی روی زمین به خاطر چهره‌ات پیدا نشود، پس این گل از کجا می‌آید و این همه زیبایی از کجا سرچشمه می‌گیرد؟
قبله هر ملتی هست به سوی دگر
با رخ او فارغیم از همه قبله‌ها
هوش مصنوعی: هر ملتی به یک سمت خاصی رو می‌کند، اما ما به خاطر عشق و زیبایی او از همه جهت‌ها و سمت‌ها بی‌نیاز هستیم.
تیر چو از چشم او بر دل عاشق رسید
گفت که زخم من است صید مرا خون‌بها
هوش مصنوعی: مانند تیر که از چشمان او به دل عاشق برخورد کرد، گفت که زخم من نشانه این است که من به عشق گرفتار شدم و بهای خونم را می‌طلبد.
چشمش اگر می‌کند میل به سوی همام
نیست مجال سخن عاشق و چون و چرا
هوش مصنوعی: اگر چشمانش به سمت محبوب بچرخد، فرصتی برای گفتن حرف‌های عاشقانه و جستجوی دلیل و منطق باقی نمی‌ماند.

حاشیه ها

1398/08/04 08:11
عباس

فک کنم مایه حسن درسته

1398/08/16 04:11
بشیر رحیمی

کلمه‌ی "ما" در مصراع دوم بیت هفتم، اضافه است.
گل ز کجا وین همه مایه‌ی حسن از کجا؟

1399/08/05 14:11
پدرام شعبان‌زاده زیدهی

متاسفانه در پاره ای از ابیات فاصله گذاری ها درست رعایت نشده اند برای مثال در بیت دوم "تاکنم" باید به صورت "تا کنم" تصحیح شود.
از طرف دیگر در بیت پنجم "عشق کهن تازه گشت" صورت درست بیت به نظر می آید و در بیت هفتم نیز واژه "ما" در ابتدای مصرع دوم اضافه است.
در تعداد زیادی از غزل های دیگر همام که در سایت شما مطالعه کردم از این قبیل اشتباهات دیده میشد لطفا در تصحیح و ویرایششان اهتمام بورزید.
با تشکر

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «نه چه سخن باشداین چیست صبا تاکنم» به «نه چه سخن باشد این چیست صبا تا کنم»

تغییر مصرع ۵ از «کرد طلوع آفتاب یار درامد زخواب» به «کرد طلوع آفتاب یار درآمد ز خواب»

تغییر مصرع ۷ از «جان چو شنید از صبا بوی سرزلف او» به «جان چو شنید از صبا بوی سر زلف او»

تغییر مصرع ۸ از «گفت روان می شود در پی آن آشنا» به «گفت روان می‌شود در پی آن آشنا»

تغییر مصرع ۱۰ از «عشق کهن تازه کشت گرم شداین ماجرا» به «عشق کهن تازه گشت گرم شد این ماجرا»

تغییر مصرع ۱۱ از «جام رهاکن در و چشمهٔ خورشید بین» به «جام رها کن در و چشمهٔ خورشید بین»

تغییر مصرع ۱۳ از «گرنه زعکس رخش گل اثری یافتن» به «گر نه زعکس رخش گل اثری یافتن»

تغییر مصرع ۱۴ از «ما گل زکجا وین همه ما یه حسن از کجا» به «گل زکجا وین همه مایه حسن از کجا»

تغییر مصرع ۱۵ از «قبله هرملتی هست به سوی دگر» به «قبله هر ملتی هست به سوی دگر»

تغییر مصرع ۱۶ از «با رخ او فارغیم از همه قبله ها» به «با رخ او فارغیم از همه قبله‌ها»

تغییر مصرع ۱۸ از «گفت که زخم من است صیدمرا خون بها» به «گفت که زخم من است صید مرا خون‌بها»

تغییر مصرع ۱۹ از «چشمش اگر می کند میل به سوی همام» به «چشمش اگر می‌کند میل به سوی همام»