اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بازیچه نیست آخر آیین عشقبازی
با دوست درنگیرد تا روح در نبازی
هوش مصنوعی: محبت و عشق میان دو نفر، نباید به سادگی گرفته شود. وقتی که دو نفر در عشق هستند، باید به آن توجه کنند و اجازه ندهند که مشکلات یا سوءتفاهمها در مسیرشان قرار بگیرد. عشق یک روح و جانی است که باید همواره زنده و شاداب باشد و نباید به سادگی نادیده گرفته شود.
چون شاهد حقیقی محجوب شد ز غیرت
در بتپرستیم دان با نسبت مجازی
هوش مصنوعی: هنگامی که محبوب واقعی به خاطر غیرت از دیگران پنهان شد، میفهمیم که در عشق به بتهای خیالی (یا غیر حقیقی) دچار نسبتهای مجازی هستیم.
تا آفتاب تابان از شرق برنیاید
پروانه مینماید با شمع عشقبازی
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید از شرق طلوع نکند، پروانه با شمع عشقی خود را به نمایش میگذارد.
گلهای نوبهاری چون در شکفتن آید
ای نخلبند آن به کز موم گل نسازی
هوش مصنوعی: گلهای بهاری که در حال شکوفه دادن هستند، درست مانند نخلبان که باید دقت کند و موادی چون موم را به گلها نچسباند.
در وصف روی یارم حرفی نمیشمارم
چندین هزار طومار از پارسی و تازی
هوش مصنوعی: در مورد زیبایی چهره یارم هیچ کلامی از شمارش نمیآید، حتی اگر هزاران صفحه از زبانهای فارسی و عربی نوشته شود.
ای پرتو جمالت از خاک کرده پیدا
رویی بدین لطیفی زلفی بدین درازی
هوش مصنوعی: ای نور زیبایی تو که از خاک سر برآوردهای، چهرهات به این نرمی و زلفهایت به این بلندی است.
آب و هوا چه باشد لطف تو مینماید
از لاله تازهرویی وز سرو سرفرازی
هوش مصنوعی: هرچند که آب و هوا ممکن است تغییر کند، اما زیبایی و لطف تو همیشه خود را نشان میدهد، مانند گل لالهای که به تازگی شکفته و سرو بلندبالایی که سر به آسمان کشیده است.
گر کشتگان عشقت صد جان بیافتندی
یک جان فدا نکردی در روز حرب غازی
هوش مصنوعی: اگر عاشقان تو هزاران جان هم از دست بدهند، تو هرگز جان فدای آنها نخواهی کرد، حتی در روز جنگ و نبرد.
در حضرتت چه سنجد جان همام کانجا
محمود میدهد جان در صحبت ایازی
هوش مصنوعی: در حضور تو، جان همام چه ارزشی دارد، وقتی که آنجا محمود جانش را در صحبت ایاز میدهد.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «بازیچه نیست آخر آیین عشق بازی» به «بازیچه نیست آخر آیین عشقبازی»
تغییر مصرع ۲ از «با دوست در نگیرد تا روح در نیازی» به «با دوست درنگیرد تا روح در نبازی»
تغییر مصرع ۴ از «در بت پرستیم دان با نسبت مجازی» به «در بتپرستیم دان با نسبت مجازی»
تغییر مصرع ۵ از «تا آفتاب تابان از شرق بر نیاید» به «تا آفتاب تابان از شرق برنیاید»
تغییر مصرع ۶ از «پروانه می نماید با شمع عشق بازی» به «پروانه مینماید با شمع عشقبازی»
تغییر مصرع ۷ از «گلهای نو بهاری چون در شکفتن آید» به «گلهای نوبهاری چون در شکفتن آید»
تغییر مصرع ۸ از «ای نخل بند آن به کز موم گل نسازی» به «ای نخلبند آن به کز موم گل نسازی»
تغییر مصرع ۹ از «در وصف روی یارم حرفی نمیشمارم» به «در وصف روی یارم حرفی نمیشمارم»
تغییر مصرع ۱۱ از «ای پر تو جمالت از خاک کرده پیدا» به «ای پرتو جمالت از خاک کرده پیدا»
تغییر مصرع ۱۳ از «آب و هوا چه باشد لطف تو می نماید» به «آب و هوا چه باشد لطف تو مینماید»
تغییر مصرع ۱۴ از «از لاله تازه رویی وز سرو سرفرازی» به «از لاله تازهرویی وز سرو سرفرازی»
تغییر مصرع ۱۸ از «محمود میدهد جان در صحبت ایازی» به «محمود میدهد جان در صحبت ایازی»