شمارهٔ ۱۸۵
بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بندی
نه چنان بند که آن را بگشاید پندی
من نه آنم که از این قید خلاصی یابم
که فتوح است مرا بند چنین دلبندی
نه چنان جان به سر زلف تو پیوست که باز
با بدن روز قیامت بودش پیوندی
در گذشتی ز شرف سرو سهی از طوبی
قامتت سایه اگر بر سر سرو افکندی
باغبان گر گل رخسار تو دیدی دیگر
گل نکشتی ز نو و شاخ کهن برکندی
حسن خوبان جهان در نظر آوردم من
بجز از روی تو دیدم همه را مانندی
میکند بوی خوشت پرورش روح چنانک
شیر مادر نکند پرورش فرزندی
چون نیم لایق وصل تو بدان خرسندم
کالتفاتی بود از دور به هر یک چندی
گرد کویت مدد چشم همام است و برین
میکنم یاد به خاک قدمت سوگندی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بندی
نه چنان بند که آن را بگشاید پندی
هوش مصنوعی: من در دل خود رشتهای از زلف تو دارم که بسیار محکم است، اما نه به قدری که بتوان با نصیحتی آن را باز کرد.
من نه آنم که از این قید خلاصی یابم
که فتوح است مرا بند چنین دلبندی
هوش مصنوعی: من آن کسی نیستم که بخواهم از این وابستگی رهایی پیدا کنم، زیرا این وابستگی برای من به نوعی پیروزی و کامیابی به حساب میآید.
نه چنان جان به سر زلف تو پیوست که باز
با بدن روز قیامت بودش پیوندی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچنان که جان من به زلف تو وابسته است، هرگز همچون ارتباطی از روح با بدن در روز قیامت نخواهد بود. به عبارت دیگر، وابستگی و عشق من به تو به قدری عمیق است که هیچ رابطه دیگری نمیتواند اینگونه باشد.
در گذشتی ز شرف سرو سهی از طوبی
قامتت سایه اگر بر سر سرو افکندی
هوش مصنوعی: وقتی تو از قامت بلند و زیبا عبور میکنی، مانند سایهای هستی که بر سر درخت سرو افکنده شده است و اگر سایهات بر درخت زیبای طوبی بیفتد، نمایانگر عظمت و زیبایی تو خواهد بود.
باغبان گر گل رخسار تو دیدی دیگر
گل نکشتی ز نو و شاخ کهن برکندی
هوش مصنوعی: اگر باغبان زیبایی چهره تو را ببیند، دیگر نیازی به نشاندن گلهای جدید نخواهد دید و فقط گلهای قدیمی را از ریشه میکند.
حسن خوبان جهان در نظر آوردم من
بجز از روی تو دیدم همه را مانندی
هوش مصنوعی: من زیباییهای تمام دنیا را در نظر آوردم، اما هیچکس به اندازه تو زیبا نیست.
میکند بوی خوشت پرورش روح چنانک
شیر مادر نکند پرورش فرزندی
هوش مصنوعی: بوی خوش تو به روح من جانی تازه میبخشد، مانند اینکه شیر مادر به رشد فرزندش کمک میکند.
چون نیم لایق وصل تو بدان خرسندم
کالتفاتی بود از دور به هر یک چندی
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه لیاقت وصل تو را ندارم، از این حالتی که دارم راضیام، زیرا هر از گاهی به یاد تو میافتم.
گرد کویت مدد چشم همام است و برین
میکنم یاد به خاک قدمت سوگندی
هوش مصنوعی: در گرد و غبار کوی تو، چشمان همام (پرندهای که به دقت و زیبایی مینگرد) تنها به تو کمک میکند و من با این یاد، به خاک قدمت سوگند میخورم.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۳ از «من نه آنم که ازین فید خلاصی یا بم» به «من نه آنم که از این قید خلاصی یابم»
تغییر مصرع ۵ از «نه چنان جان بدسر زلف تو پیوست که باز» به «نه چنان جان به سر زلف تو پیوست که باز»
تغییر مصرع ۱۳ از «می کند بوی خوشت پرورش روح چنانک» به «میکند بوی خوشت پرورش روح چنانک»
تغییر مصرع ۱۷ از «گردکویت مدد چشم همام است و برین» به «گرد کویت مدد چشم همام است و برین»
تغییر مصرع ۱۸ از «می کنم یاد به خاک قدمت سوگندی» به «میکنم یاد به خاک قدمت سوگندی»