اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت از برای چیدن گل در چمن شدی
از مات شرم باد که پیمانشکن شدی
هوش مصنوعی: برای چیدن گل در باغ، با شرم از باد به من گفتی که به وعدهات وفا نکردی.
آخر نسیم گل اثر بوی ما نداشت
تا در چمن به بوی که بی خویشتن شدی
هوش مصنوعی: نسیم گل بوی ما را به چمن نرساند، تا آنجا که در چمن بوی کسی دیگر پیچید که خود را فراموش کرده بود.
گل را چه نسبت است به روی نکوی من
تا باشدت بهانه که بر بوی من شدی
هوش مصنوعی: گل چه ربطی به زیبایی من دارد که بهانهای شدهای برای اینکه به عطر من توجه کنی؟
غافل شدی مگر ز سر زلف و عارضم
کآشفته بر بنفشه و برگ سمن شدی
هوش مصنوعی: شهامت و زیبایی موی او چنان تو را غافل کرده که حالا عذر و بهانههای تو به خاطر درهمریختگیاش، شبیه رنگ و بوی گلهای بنفشه و برگ سمن شده است.
از چشم تو خیال سهی سرو من برفت
تا فتنه بر شمایل هر نارون شدی
هوش مصنوعی: از نگاه تو، تصور زیبا و خوش قامت من ناپدید شد و این باعث شد که زیبایی هر درخت نارون تحت تأثیر قرار بگیرد.
یعقوب وار بیدل و بیدیده گشتهای
یوسف ندیدهای که بی پیرهن شدی
هوش مصنوعی: تو مانند یعقوب، بدون دل و چشم شدهای و نمیدانی که یوسف خود را گم کردهای و بیپیرهن شدهای.
جاد در تن بنفشه هم از بوی زلف ماست
جان را به جا گذاشتی و سوی تن شدی
هوش مصنوعی: عطر زلف ما روح و جان را متوجه خود کرده و تو تنها به ظاهر و جسم بنفشه پرداختهای.
گفتی که گل به رنگ چو روی بت من است
در حسن ما بگو که چرا طعنه زن شدی
هوش مصنوعی: گفتی که گل به رنگ چهره معشوق من است، پس در زیبایی ما بگو چرا به ما لطمه زدی؟
گل کیست سرو چیست که باشد بنفشه نیز
شرمت نبود تا به کدام انجمن شدی
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و شکوه گلها و درختان معطر اشاره دارد. شاعر به ارتباطی بین موجودات زیبا و شرم و حیا اشاره میکند و میپرسد که چه اتفاقی افتاده که این زیباییها در تجلی خود خجالتزده نیستند. در واقع، شاعر از حضور و اجتماع این زیباییها در یک مکان حرف میزند و به نوعی به احساسات درونی و دنیای عاطفی آنها اشاره دارد.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «کاشفته بر بنفشه و برگ سمن شدی» به «از مات شرم باد که پیمانشکن شدی»
تغییر مصرع ۴ از «تا فتنه بر شمایل هر نارون شدی» به «تا در چمن به بوی که بی خویشتن شدی»
تغییر مصرع ۵ از «گل را چه نسبت است بدر وی نکوی من» به «گل را چه نسبت است به روی نکوی من»
تغییر مصرع ۶ از «یوسف ندیده ای که بی پیرهن شدی» به «تا باشدت بهانه که بر بوی من شدی»
تغییر مصرع ۷ از «ازمات شرم باد که پیمان شکن شدی» به «غافل شدی مگر ز سر زلف و عارضم»
تغییر مصرع ۸ از «جان را به جا گذاشتی و سوی تن شدی» به «کآشفته بر بنفشه و برگ سمن شدی»
تغییر مصرع ۹ از «تا در چمن به بوی که بی خویشتن شدی» به «از چشم تو خیال سهی سرو من برفت»
تغییر مصرع ۱۰ از «در حسن ما بگو که چرا طعنه زن شدی» به «تا فتنه بر شمایل هر نارون شدی»
تغییر مصرع ۱۱ از «تا باشدت بهانه که بر بوی من شدی» به «یعقوب وار بیدل و بیدیده گشتهای»
تغییر مصرع ۱۲ از «شرمت نبود تا به کدام انجمن شدی» به «یوسف ندیدهای که بی پیرهن شدی»
اضافه شدن مصرع ۱۳ با متن «جاد در تن بنفشه هم از بوی زلف ماست»
اضافه شدن مصرع ۱۴ با متن «جان را به جا گذاشتی و سوی تن شدی»
اضافه شدن مصرع ۱۵ با متن «گفتی که گل به رنگ چو روی بت من است»
اضافه شدن مصرع ۱۶ با متن «در حسن ما بگو که چرا طعنه زن شدی»
اضافه شدن مصرع ۱۷ با متن «گل کیست سرو چیست که باشد بنفشه نیز»
اضافه شدن مصرع ۱۸ با متن «شرمت نبود تا به کدام انجمن شدی»