گنجور

شمارهٔ ۱۸۳

چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی
از هر طرف ز خلق برآید قیامتی
عالم چنان ملاحت حسنت فروگرفت
کز هیچ کس امید ندارم سلامتی
در دور چشم مست تو هشیار کس نماند
تا مست عشق را کند اکنون ملامتی
چون روزگار در طلبت صرف می‌کنیم
ما را به روز حشر نباشد ندامتی
صاحب‌نظر چوروی تو را دید گفت هست
بر چشم آفتاب‌پرستان غرامتی
خورشید میزند نفس آتشین مگر
او را ز عاشقان تو باشد علامتی
گفتی که عاقبت بنوازم همام را
قد ضاع فی انتظارک عمری الی متی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی
از هر طرف ز خلق برآید قیامتی
هوش مصنوعی: وقتی که چنین فردی با قامت زیبا به شهر بیاید، از هر سو حوادث و تلاطمی به وجود می‌آید.
عالم چنان ملاحت حسنت فروگرفت
کز هیچ کس امید ندارم سلامتی
هوش مصنوعی: عالم به قدری زیبایی و جاذبه‌های تو را در خود جای داده که دیگر از هیچ‌کس امید سلامتی و آرامش ندارم.
در دور چشم مست تو هشیار کس نماند
تا مست عشق را کند اکنون ملامتی
هوش مصنوعی: در اطراف چشمان دلربای تو هیچ کس هوشیار باقی نمانده است که بخواهد معشوقی را که در عشق گم شده است، سرزنش کند.
چون روزگار در طلبت صرف می‌کنیم
ما را به روز حشر نباشد ندامتی
هوش مصنوعی: ما تمام روزگار را در جستجوی تو گذرانده‌ایم، و در روز قیامت از این کار پشیمان نخواهیم بود.
صاحب‌نظر چوروی تو را دید گفت هست
بر چشم آفتاب‌پرستان غرامتی
هوش مصنوعی: یکی از افراد با تجربه و متخصص، وقتی تو را دید، گفت که برای افرادی که به خورشید عشق می‌ورزند، همیشه هزینه‌ای وجود دارد.
خورشید میزند نفس آتشین مگر
او را ز عاشقان تو باشد علامتی
هوش مصنوعی: خورشید با نوری داغ و سوزان می‌تابد، ولی آیا نشانه‌ای از عشق تو در آن نهفته است؟
گفتی که عاقبت بنوازم همام را
قد ضاع فی انتظارک عمری الی متی
هوش مصنوعی: گفتی که در نهایت همام را نوازش می‌کنم، ولی من در انتظار تو عمری را به بطالت گذرانده‌ام و نمی‌دانم تا کی باید صبر کنم.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «عالم چنان ملاحت حسنت فرو گرفت» به «عالم چنان ملاحت حسنت فروگرفت»

تغییر مصرع ۷ از «چون روز گار در طلبت صرف می کنیم» به «چون روزگار در طلبت صرف می‌کنیم»

تغییر مصرع ۹ از «صاحب نظر چوروی تو را دید گفت هست» به «صاحب‌نظر چوروی تو را دید گفت هست»

تغییر مصرع ۱۰ از «بر چشم آفتاب پرستان غرامتی» به «بر چشم آفتاب‌پرستان غرامتی»