اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن
دوری نمیتواند پیوند ما بریدن
ای آن کسی که دیدن چهره ات آرزوی چشم من در خواب است. این فاصله ای که بین من و تو وجود دارد، نمیتواند عشق ما را از هم جدا کند.
ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند
تا وقت آن که باشد ما را به هم رسیدن
میترسم که جدایی از دوست باعث مرگ من شود، تا قبل از زمانی که وقت دیدار ما فرا برسد.
موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت
از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن
منتظر مهر و محبت ورزیدن هستم. کی اجازهای از دوست به من داده خواهد شد تا بتوانم با یک اشاره او، به سویش بروم و عشق خود را به او نشان بدهم.
تا روح بر نیاید جهدی همی نمایم
مشتاق را نشاید یک لحظه آرمیدن
تا زمانی که روح از بدن جدا نشده و نمرده ام، متداوم تلاش می کنم؛ برای کسی که مشتاق دیدن معشوق است، جای هیچ گونه استراحتی نیست.
چشمی که دیده باشد آن شکل و آن شمایل
بی او ملول باشد از روی خوب دیدن
چشمی که زیبایی و جذابیت آن شکل و شمایل تو را دیده است، بدون وجود آن زیبایی، از دیدن دیگر چهرهها خسته می شود و می رنجد.
ما را به نیمجانی وصلت کجا فروشند؟
ارزان بود به صد جان گر میتوان خریدن
کجا را پیدا می توان کرد که با این نیمه جانمان رسیدن به محبوب را بفروشند؟ اگر رسیدن به محبوب دست یافتنی باشد صد جان هم برای خرید آن ارزان است.
غیرت همی نماید بر گوش دیدهٔ من
کز دور میتواند پیغام تو شنیدن
چشم من به گوشم حسادت می ورزد که می تواند پیغام تو را از دوردست ها بشنود و احساس کند.
حیران شده است عقلم در صنع پادشاهی
کز خاک میتواند خورشید آفریدن
عقل من در شگفتی است از قدرت پادشاهی که میتواند از خاک، خورشیدچهرهای همانند تو بسازد.
باشد همام شبها در آرزوی خوابی
وقتی مگر خیالت در بر توان کشیدن
همام شب ها در آرزو کردن خوابی است هنگامی که شاید بتواند خیال و توهم تو را در آغوش بکشد.
حاشیه ها
مصرع ششم ایراد تایپی داره، «بک» باید به «یک» اصلاح بشه
از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن
با تشکر
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «دوری نمی تواند پیوند ما بریدن» به «دوری نمیتواند پیوند ما بریدن»
تغییر مصرع ۶ از «از دوست بک اشارت از ما به سر دویدن» به «از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن»
تغییر مصرع ۷ از «تا روح بر نیاید جهدی همی نمایم» به «تا روح بر نیاید جهدی همینمایم»
تغییر مصرع ۱۲ از «ارزان بود به صد جان گر می توان خریدن» به «ارزان بود به صد جان گر میتوان خریدن»
تغییر مصرع ۱۳ از «غیرت همی نماید بر گوش دیده من» به «غیرت همینماید بر گوش دیده من»
تغییر مصرع ۱۴ از «کز دور می تواند پیغام تو شنیدن» به «کز دور میتواند پیغام تو شنیدن»
تغییر مصرع ۱۶ از «کز خاک می تواند خورشید آفریدن» به «کز خاک میتواند خورشید آفریدن»
تغییر مصرع ۱۷ از «باشد همام شب ها در آرزوی خوابی» به «باشد همام شبها در آرزوی خوابی»