گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم
اهل دل را می‌دهد پیغام جنات نعیم
صبح سر بر زد ز مشرق باده پیش آر ای ندیم
یک زمانم بی‌خبر کن تاکی از امید و بیم
مرغ گویا گشت مطرب گو نوایی خوش بزن
یاد ده ما را وفای یار و پیمان قدیم
هر گران جانی نشاید مجلس اصحاب را
با ملیحی شنگ باشد یا سبک روحی ندیم
در چنین موسم که گل‌ها خیمه بر صحرا زدند
گر درون خانه بنشینی بود عیبی عظیم
وصل جانان را غنیمت می‌شمر فصل بهار
فرصتی کز دست شد نتوان خرید اورا به سیم
عالم حسن و ملاحت نیست این میدان خاک
خار می‌ماند به جا و گل نمی‌ماند مقیم
بعد از این ما و گل افشان و سماع و روی دوست
کوس عشق شاهدان نتوان زدن زیر گلیم
صحبت خوبان نباشد بی ملامت ای همام
مدعی را گو که از جاهل نمی‌رنجد حکیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم
اهل دل را می‌دهد پیغام جنات نعیم
هوش مصنوعی: بهار تازه و عطر گیسوی محبوب و نسیم ملایم، پیام خوشبختی و آرامش را به دل‌های اهل عشق می‌رساند.
صبح سر بر زد ز مشرق باده پیش آر ای ندیم
یک زمانم بی‌خبر کن تاکی از امید و بیم
هوش مصنوعی: صبح طلوع کرد، بیا ای دوست، یک بار نوشیدنی بیاور تا لحظه‌ای از همهٔ امیدها و نگرانی‌ها بی‌خبر شوم.
مرغ گویا گشت مطرب گو نوایی خوش بزن
یاد ده ما را وفای یار و پیمان قدیم
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که خوش‌صداست، به شکل نوازنده‌ای درآمده و نغمه‌ای خوش می‌زند. ای پرنده، ما را به یاد وفاداری یار و عهد قدیمی‌مان بینداز.
هر گران جانی نشاید مجلس اصحاب را
با ملیحی شنگ باشد یا سبک روحی ندیم
هوش مصنوعی: هر کسی که روحش سنگین است و بار عظیمی بر دوش دارد، نباید در مجلس دوستان حاضر شود. در این مجالس بهتر است کسی باشد که روحی شاد و سبک دارد.
در چنین موسم که گل‌ها خیمه بر صحرا زدند
گر درون خانه بنشینی بود عیبی عظیم
هوش مصنوعی: در این زمان که گل‌ها در دشت برای خود بساط شادی و زیبایی برپا کرده‌اند، اگر تو در خانه بمانی و از این زیبایی‌ها لذت نبری، قطعاً کار نادرستی کرده‌ای.
وصل جانان را غنیمت می‌شمر فصل بهار
فرصتی کز دست شد نتوان خرید اورا به سیم
هوش مصنوعی: در این فصل بهار، هنگامی که به معشوق می‌رسیم، آن را گنجی ارزشمند می‌دانیم، زیرا فرصتی که به دست آمده است، نمی‌توان با پول خرید.
عالم حسن و ملاحت نیست این میدان خاک
خار می‌ماند به جا و گل نمی‌ماند مقیم
هوش مصنوعی: این دنیا جایی برای زیبایی و دلربایی نیست؛ در این میدان، خاک و خار باقی می‌مانند و گل‌ها نمی‌توانند در اینجا بمانند.
بعد از این ما و گل افشان و سماع و روی دوست
کوس عشق شاهدان نتوان زدن زیر گلیم
هوش مصنوعی: در آینده، ما به همراه گل‌ها و شادی و عشق، در کنار چهره محبوب خود خواهیم بود و نمی‌توانیم محبت و عشق را پنهان کنیم.
صحبت خوبان نباشد بی ملامت ای همام
مدعی را گو که از جاهل نمی‌رنجد حکیم
هوش مصنوعی: گفت‌وگو با افراد نیکوکار همیشه خالی از انتقاد نیست. به کسی که ادعای روشن‌فکری دارد بگو که حکیم از نادانی دلگیر نمی‌شود.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «اهل دل را میدهد پیغام جنتات نعیم» به «اهل دل را می‌دهد پیغام جنات نعیم»

تغییر مصرع ۳ از «صبح سر برزد ز مشرق باده پیش آر ای ندیم» به «صبح سر بر زد ز مشرق باده پیش آر ای ندیم»

تغییر مصرع ۴ از «یک زمانم بی خبر کن تاکی از امید و بیم» به «یک زمانم بی‌خبر کن تاکی از امید و بیم»

تغییر مصرع ۹ از «در چنین موسم که گلها خیمه بر صحرازدند» به «در چنین موسم که گل‌ها خیمه بر صحرا زدند»

تغییر مصرع ۱۱ از «وصل جانان را غنیمت می شمر فصل بهار» به «وصل جانان را غنیمت می‌شمر فصل بهار»

تغییر مصرع ۱۳ از «عالم حسن وملاحت نیست این میدان خاک» به «عالم حسن و ملاحت نیست این میدان خاک»

تغییر مصرع ۱۴ از «خار می ماند به جا و گل نمی ماند مقیم» به «خار می‌ماند به جا و گل نمی‌ماند مقیم»

تغییر مصرع ۱۵ از «بعد ازین ما و گل افشان وسماع و روی دوست» به «بعد از این ما و گل افشان و سماع و روی دوست»

تغییر مصرع ۱۸ از «مدعی را گو که از جاهل نمی رنجد حکیم» به «مدعی را گو که از جاهل نمی‌رنجد حکیم»