گنجور

شمارهٔ ۱۴۵

مرا چو سرو نو باید به بوستان چه کنم
چو مست روی توام رنگ ارغوان چه کنم
حکایتی که مرا بود با لب و دهنت
نمود اشک به اغیار من نهان چه کنم
اگر نه روی تو باشد کجا برم دیده
وگر نه راز تو گویم من این زبان چه کنم
خیال بود مرا کز تو بر توان گشتن
بیازمودم و دیدم نمی‌توان چه کنم
دلم ز نرگس شوخت علاج می‌طلبد
طبیب نیز چو مست است و ناتوان چه کنم
چو چشمت از نظر خلق شرمسار شود
به طیره گوید کز دست عاشقان چه کنم
مرا چو نیست شبی راه در گلستانت
جز آن که می‌نهمت سر بر آستان چه کنم
چو بوسه‌ای ز لبش خواستم جوابم داد
رقیب می‌نگذارد من ای فلان چه کنم
همام پیش لبت جان به تحفه می‌آرد
لبت چو آب حیات است گفت جان چه کنم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا چو سرو نو باید به بوستان چه کنم
چو مست روی توام رنگ ارغوان چه کنم
هوش مصنوعی: من باید مانند سرو تازه در باغ باشم، اما وقتی به زیبایی تو می‌نگرم و غرق در مستی می‌شوم، نمی‌دانم چه کار باید بکنم با رنگ ارغوانی که بر جانم نشسته است.
حکایتی که مرا بود با لب و دهنت
نمود اشک به اغیار من نهان چه کنم
هوش مصنوعی: داستانی که من با لب و دهان تو تجربه کردم، باعث شد اشک‌هایم را به دیگران نشان دهم. حالا چه کار می‌توانم بکنم؟
اگر نه روی تو باشد کجا برم دیده
وگر نه راز تو گویم من این زبان چه کنم
هوش مصنوعی: اگر تو نباشی، کجا بروم و به چه کسی نگاه کنم؟ و اگر نتوانم راز تو را بگویم، این زبان من چه فایده‌ای دارد؟
خیال بود مرا کز تو بر توان گشتن
بیازمودم و دیدم نمی‌توان چه کنم
هوش مصنوعی: در ذهنم این تصور بود که می‌توانم با تو ارتباط برقرار کنم، اما وقتی تلاش کردم، متوجه شدم که امکان‌پذیر نیست. حالا چه کار باید انجام دهم؟
دلم ز نرگس شوخت علاج می‌طلبد
طبیب نیز چو مست است و ناتوان چه کنم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر نرگس زیبا و شاداب به درمان نیاز دارد، اما طبیب هم مانند یک شخص مست و ناتوان شده، پس من چه کار کنم؟
چو چشمت از نظر خلق شرمسار شود
به طیره گوید کز دست عاشقان چه کنم
هوش مصنوعی: وقتی که نگاه تو در برابر مردم، شرمیده شود، بزم و مهمانی به من می‌گوید که از دست عاشقان چه می‌توانم بکنم.
مرا چو نیست شبی راه در گلستانت
جز آن که می‌نهمت سر بر آستان چه کنم
هوش مصنوعی: وقتی شب و غم تنهایی به سراغم می‌آید، جز این که سرم را به آستان تو بگذارم و از تو درخواست مکانی کنم، چاره‌ای ندارم.
چو بوسه‌ای ز لبش خواستم جوابم داد
رقیب می‌نگذارد من ای فلان چه کنم
هوش مصنوعی: وقتی از او خواستم که لبش را ببوسم، رقیبم مانع شد و حالا نمی‌دانم چه کار کنم.
همام پیش لبت جان به تحفه می‌آرد
لبت چو آب حیات است گفت جان چه کنم
هوش مصنوعی: همام به نزد تو جانش را به عنوان هدیه می‌آورد، زیرا لب‌های تو مثل آب زندگی‌بخش است. او در پاسخ می‌گوید: "جانم، چه کاری می‌توانم انجام دهم؟"

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «چومست روی توام رنگ ارغوان چه کنم» به «چو مست روی توام رنگ ارغوان چه کنم»

تغییر مصرع ۸ از «بیامودم و دیدم نمی توان چه کنم» به «بیازمودم و دیدم نمی‌توان چه کنم»

تغییر مصرع ۹ از «دلم ز نرگس شوخت علاج می طلبد» به «دلم ز نرگس شوخت علاج می‌طلبد»

تغییر مصرع ۱۴ از «جز آن که می نهمت سر بر آستان چه کنم» به «جز آن که می‌نهمت سر بر آستان چه کنم»

تغییر مصرع ۱۵ از «چو بوسه یی ز لبش خواستم جوابم داد» به «چو بوسه‌ای ز لبش خواستم جوابم داد»

تغییر مصرع ۱۶ از «رقیب می نگذارد من ای فلان چه کنم» به «رقیب می‌نگذارد من ای فلان چه کنم»

تغییر مصرع ۱۷ از «همام پیش لبت جان به تحفه می آرد» به «همام پیش لبت جان به تحفه می‌آرد»