گنجور

شمارهٔ ۱۴۰

تا نفس هست به روی تو برآید نفسم
ور کنم بی تو نظر سوی کسی هیچ کسم
در تمنای تو شد عمر و نمی‌دانم من
کاخرالامر به مقصود رسم یا نرسم
مشکن بال نشاطم تو به پیمان‌شکنی
گر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم
کردم اندیشه ز عشقت نبرم جان به کنار
این چه سیلی‌ست که بگرفت چنین پیش و پسم
تا نظر بر گل رخسار تو افتاد مرا
صورت خوب نماید همه چون خار و خسم
عاشق روی توام جمله جهان می‌گویند
نسبتم چون به تو کردند همین مایه بسم
شد جوانی و نشد کم هوس عشق همام
ای عزیزان چه کنم پیر نگردد هوسم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا نفس هست به روی تو برآید نفسم
ور کنم بی تو نظر سوی کسی هیچ کسم
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس دارم، به چهره تو می‌نگرم و اگر بی تو باشم، به هیچ کس دیگری نگاه نخواهم کرد.
در تمنای تو شد عمر و نمی‌دانم من
کاخرالامر به مقصود رسم یا نرسم
هوش مصنوعی: من در آرزوی تو زندگی‌ام را سپری کردم و نمی‌دانم آیا در نهایت به هدفم می‌رسم یا نه.
مشکن بال نشاطم تو به پیمان‌شکنی
گر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم
هوش مصنوعی: اگر با شکستن عهد و پیمان مرا ناراحت کنی، بال و پر شادی‌ام را می‌شکنی. حتی اگر هوای تو را در آینده نداشته باشم، همچنان من به یاد تو دچار عذاب و رنج خواهم بود.
کردم اندیشه ز عشقت نبرم جان به کنار
این چه سیلی‌ست که بگرفت چنین پیش و پسم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو فکر می‌کنم که جانم را از دست نبرم. این چه بلایی است که به سرم آمده و حالا نمی‌دانم پیش رویم چه خواهد بود و پشت سرم چه گذشته است.
تا نظر بر گل رخسار تو افتاد مرا
صورت خوب نماید همه چون خار و خسم
هوش مصنوعی: وقتی که به چهره زیبای تو نگاه می‌کنم، همه چیز حتی زیباترین‌ها در مقایسه با تو مثل خار و زبال به نظر می‌رسند.
عاشق روی توام جمله جهان می‌گویند
نسبتم چون به تو کردند همین مایه بسم
هوش مصنوعی: عاشق چهره تو هستم و همه در دنیا می‌گویند که چون به تو نزدیک شدم، این عشق بزرگترین هدیه‌ای است که به من داده شده.
شد جوانی و نشد کم هوس عشق همام
ای عزیزان چه کنم پیر نگردد هوسم
هوش مصنوعی: جوان شدم، ولی آرزوی عشق از قلبم کم نشده است. ای عزیزان، چه کنم که این آرزو همچنان در من زنده است و نمی‌گذارد که پیر شوم؟

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «در تمنای تو شد عمر و نمی دانم من» به «در تمنای تو شد عمر و نمی‌دانم من»

تغییر مصرع ۴ از «کاخرالامر به مقصود رسم بانرسم» به «کاخرالامر به مقصود رسم یا نرسم»

تغییر مصرع ۵ از «مشکن بال نشاطم تو به پیمان شکنی» به «مشکن بال نشاطم تو به پیمان‌شکنی»

تغییر مصرع ۶ از «کر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم» به «گر نیم باز هوای تو نه آخر مگسم»

تغییر مصرع ۸ از «این چه سیلی ست که بگرفت چنین پیش و پسم» به «این چه سیلی‌ست که بگرفت چنین پیش و پسم»

تغییر مصرع ۹ از «تا نظر بر گل رخسار نو افتاد مرا» به «تا نظر بر گل رخسار تو افتاد مرا»

تغییر مصرع ۱۱ از «عاشق روی توام جمله جهان می گویند» به «عاشق روی توام جمله جهان می‌گویند»