گنجور

شمارهٔ ۱۳۹

کجا روم که کمند تو می‌کشد بازم
ضرورت است که با دیگری نمی‌سازم
چه می‌کنم به هوای دگر که مرغ توام
بدین طرف به طرب جان خویش در بازم
کبوتری که ز شهر تو نامه‌ای آرد
به گرد کوی تو بادا همیشه پروازم
همی‌کشم سر خود سال و ماه بر گردن
بدان امید که در خاک پایت اندازم
اگرچه بی غم عشقت نبوده‌ام نفسی
میان همنفسان برنیامد آوازم
شبی حدیث تو را با صبا همی‌گفتم
به شرط آن که نگوید به هیچ کس رازم
گشاد راز مرا وین سخن برون افتاد
دگر سخن بر نامحرمان نپردازم
دریغ نام تو باشد به هر زبان ور نه
مرا چه غم که نه امروز عشق می‌بازم
همام در نظر دشمنان همین گوید
بلا چو می‌کشم از بهر دوست می‌نازم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجا روم که کمند تو می‌کشد بازم
ضرورت است که با دیگری نمی‌سازم
هوش مصنوعی: به کجا بروم وقتی که اسارت عشق تو همیشه با من است؟ هیچ راهی نیست جز اینکه با کسی دیگر کنار نیامده و به تو وفادار بمانم.
چه می‌کنم به هوای دگر که مرغ توام
بدین طرف به طرب جان خویش در بازم
هوش مصنوعی: من چکار کنم که به سرشت دیگری فکر کنم، در حالی که پرنده‌ای که رمز وجودم است، به شوق و شادی، به سوی من بازمی‌گردد؟
کبوتری که ز شهر تو نامه‌ای آرد
به گرد کوی تو بادا همیشه پروازم
هوش مصنوعی: کبوتری که از شهر تو نامه‌ای بیاورد، همیشه آرزو دارم در اطراف کوی تو پرواز کنم.
همی‌کشم سر خود سال و ماه بر گردن
بدان امید که در خاک پایت اندازم
هوش مصنوعی: سال‌ها و ماه‌ها را با زحمت می‌گذرانم و بر دوش خود تحمل می‌کنم، به امید اینکه روزی در خاک پایت قرار دهم.
اگرچه بی غم عشقت نبوده‌ام نفسی
میان همنفسان برنیامد آوازم
هوش مصنوعی: هرچند که در عشق تو بی‌غم نبوده‌ام، اما هیچ‌گاه نتوانسته‌ام صدایم را در جمع دوستانم بلند کنم.
شبی حدیث تو را با صبا همی‌گفتم
به شرط آن که نگوید به هیچ کس رازم
هوش مصنوعی: شبی با نسیم صبح درباره تو صحبت می‌کردم و شرط کردم که راز من را به کسی نگوید.
گشاد راز مرا وین سخن برون افتاد
دگر سخن بر نامحرمان نپردازم
هوش مصنوعی: راز من آشکار شد و این کلام آزادانه بیان شد، دیگر درباره‌ی این موضوع با کسانی که درک نمی‌کنند، صحبت نخواهم کرد.
دریغ نام تو باشد به هر زبان ور نه
مرا چه غم که نه امروز عشق می‌بازم
هوش مصنوعی: دوست عزیز، نام تو در هر زبانی برایم ارزشمند است و اگر نبود، به آن فکر نمی‌کردم. در حال حاضر برایم مهم نیست که امروز در عشق شکست می‌خورم.
همام در نظر دشمنان همین گوید
بلا چو می‌کشم از بهر دوست می‌نازم
هوش مصنوعی: همام در دید دشمنانش چنین می‌گوید: زمانی که من درد و سختی را تحمل می‌کنم، این کار را به خاطر دوست خود انجام می‌دهم و به این خاطر به خود می‌بالم.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «کجا روم که کمند تو می کشد بازم» به «کجا روم که کمند تو می‌کشد بازم»

تغییر مصرع ۲ از «ضرورت است که با دیگری نمی سازم» به «ضرورت است که با دیگری نمی‌سازم»

تغییر مصرع ۳ از «چه می کنم به هوای دگر که مرغ توام» به «چه می‌کنم به هوای دگر که مرغ توام»

تغییر مصرع ۴ از «بدین طرف بدطرب جان خویش در بازم» به «بدین طرف به طرب جان خویش در بازم»

تغییر مصرع ۵ از «کبوتری که ز شهر تو نامه بی آرد» به «کبوتری که ز شهر تو نامه‌ای آرد»

تغییر مصرع ۷ از «همی کشم سر خود سال و ماه بر گردن» به «همی‌کشم سر خود سال و ماه بر گردن»

تغییر مصرع ۹ از «اگرچه بی غم عشقت نبوده ام نفسی» به «اگرچه بی غم عشقت نبوده‌ام نفسی»

تغییر مصرع ۱۱ از «شبی حدیث تو را با صبا همی گفتم» به «شبی حدیث تو را با صبا همی‌گفتم»

تغییر مصرع ۱۵ از «دریغ نام تو باشد به هر زبان ورنه» به «دریغ نام تو باشد به هر زبان ور نه»

تغییر مصرع ۱۶ از «مرا چه غم که نه امروز عشق می بازم» به «مرا چه غم که نه امروز عشق می‌بازم»

تغییر مصرع ۱۸ از «بلا چو می کشم از بهر دوست می نازم» به «بلا چو می‌کشم از بهر دوست می‌نازم»