گنجور

شمارهٔ ۱۳۸

سعادتی که ز ناگه درآمدی ز درم
خوش آمدی همه لطفی و مردمی و کرم
منم که زان لب شیرین حدیث می‌شنوم
منم که باز در آن روی خوب می‌نگرم
به چشم‌های خوشت میل عاشقان بیش است
ز تشنگان به لب جوی و مفلسان به درم
همیشه طالب آب حیات می‌بودم
چو بافتم بنشستم به کام دل بخورم
زمان هجر خیالت رسید فریادم
وگرنه کی غم دوری گذاشتی اثرم
خبر مپرس که روز فراق چون بودی
که از مشاهده امشب ز ذوق بی‌خبرم
مرا ز روی تو خورشید در شبستان است
چه التفات بود سوی شمع یا قمرم
گر از بهشت کند امشبم طلب رضوان
بگویمش که ازین روضه درنمی‌گذرم
اگر نظیر تو جوید نظر محال بود
مگر خیال تو آید به خواب در نظرم
نهاد شکّر شکر تو در دهان همام
حلاوتی که فراموش می‌کند شکرم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سعادتی که ز ناگه درآمدی ز درم
خوش آمدی همه لطفی و مردمی و کرم
هوش مصنوعی: سعادتی که به طور ناگهانی وارد زندگی‌ام شد، خیلی خوشایند بودی. همه ویژگی‌ها و زیبایی‌های انسانی و نیکوکاری در تو جمع شده است.
منم که زان لب شیرین حدیث می‌شنوم
منم که باز در آن روی خوب می‌نگرم
هوش مصنوعی: من کسی‌ام که از آن لب‌های شیرین داستان‌ها را می‌شنوم و دوباره به آن چهره‌ی زیبا می‌نگرم.
به چشم‌های خوشت میل عاشقان بیش است
ز تشنگان به لب جوی و مفلسان به درم
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و دل‌انگیز تو برای عاشقان جذابیت بیشتری دارد تا تشنه‌کامان که به لب جوی آب نگاه می‌کنند یا بی‌بهره‌ها که به دنبال ثروت هستند.
همیشه طالب آب حیات می‌بودم
چو بافتم بنشستم به کام دل بخورم
هوش مصنوعی: من همیشه در جستجوی آب حیات بودم و وقتی به آرامش رسیدم، به آنچه که می‌خواستم، دست یافتم و از آن لذت بردم.
زمان هجر خیالت رسید فریادم
وگرنه کی غم دوری گذاشتی اثرم
هوش مصنوعی: زمانی که یاد تو در دل من اوج گرفت، فریاد عواطف من به گوش رسید، وگرنه دوری تو چه تاثیری بر من گذاشته بود؟
خبر مپرس که روز فراق چون بودی
که از مشاهده امشب ز ذوق بی‌خبرم
هوش مصنوعی: از حال و روز جدایی نپرس، زیرا در این شب که از دیدن تو خوشحالم، از حس و حال خود بی‌خبرم.
مرا ز روی تو خورشید در شبستان است
چه التفات بود سوی شمع یا قمرم
هوش مصنوعی: چهره تو برای من مانند خورشید در تاریکی شب می‌تابد. پس چه نیازی به توجه به شمع یا ماه دارم؟
گر از بهشت کند امشبم طلب رضوان
بگویمش که ازین روضه درنمی‌گذرم
هوش مصنوعی: اگر امشب از بهشت خواسته‌ای به من بدهی، به او می‌گویم که نمی‌توانم از این باغ زیبا جدا شوم.
اگر نظیر تو جوید نظر محال بود
مگر خیال تو آید به خواب در نظرم
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد مانند تو را ببیند، غیرممکن است، مگر اینکه تصویر تو در خواب به ذهنم بیفتد.
نهاد شکّر شکر تو در دهان همام
حلاوتی که فراموش می‌کند شکرم
هوش مصنوعی: شکر تو در دهان همام آن‌قدر شیرین است که او حتی طعم شکر را فراموش می‌کند.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «سعادتی که زناگه در آمدی ز درم» به «سعادتی که ز ناگه درآمدی ز درم»

تغییر مصرع ۳ از «منم که زان لب شیرین حدیث میشنوم» به «منم که زان لب شیرین حدیث می‌شنوم»

تغییر مصرع ۴ از «منم که باز در ان روی خوب می نگرم» به «منم که باز در آن روی خوب می‌نگرم»

تغییر مصرع ۵ از «به چشم های خوشت میل عاشقان بیش است» به «به چشم‌های خوشت میل عاشقان بیش است»

تغییر مصرع ۶ از «ز تشنگان به لب جوی و مفلسانه به درم» به «ز تشنگان به لب جوی و مفلسان به درم»

تغییر مصرع ۷ از «همیشه طالب آب حیات می بودم» به «همیشه طالب آب حیات می‌بودم»

تغییر مصرع ۱۲ از «که از مشاهده امشب ز ذوق بی خبرم» به «که از مشاهده امشب ز ذوق بی‌خبرم»

تغییر مصرع ۱۴ از «چه التفات بود سوی شمع با قمرم» به «چه التفات بود سوی شمع یا قمرم»

تغییر مصرع ۱۶ از «بگویمش که ازین روضه در نمی گذرم» به «بگویمش که ازین روضه درنمی‌گذرم»

تغییر مصرع ۱۹ از «نهاد شگر شکر تو در دهان همام» به «نهاد شکّر شکر تو در دهان همام»

تغییر مصرع ۲۰ از «حلاوتی که فراموش می کند شکرم» به «حلاوتی که فراموش می‌کند شکرم»