گنجور

شمارهٔ ۱۳۱

چشم خود را دوست می‌دارم که رویش دیده‌ام
عاشقم بر گوش خود کآواز او بشنیده‌ام
ای حریفان من در این مذهب نه امروز آمدم
عشق او در مجلس روحانیان ورزیده‌ام
چون سماع عاشقانش گرم شد روز الست
من به پهلو زان جهان تا این جهان گردیده‌ام
عالم صورت حجاب روی معشوق من است
پرتوی از حسن تو در روی خوبان دیده‌ام
سرو را گفتم چرا می‌لرزی از باد صبا
گفت دارد بوی او از بوی او لرزیده‌ام
در گلستان یار ما وقت سحر چون می‌گذشت
گفت گل انصاف من بر روی خود خندیده‌ام
مشک را بر بوی زلفش بر گریبان بسته‌ام
لاله و گل را به یاد رنگ او بوییده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم خود را دوست می‌دارم که رویش دیده‌ام
عاشقم بر گوش خود کآواز او بشنیده‌ام
هوش مصنوعی: من چشمانم را دوست دارم چون زیبایی آن‌ها را دیده‌ام و به گوشم علاقه دارم زیرا صدای او را شنیده‌ام.
ای حریفان من در این مذهب نه امروز آمدم
عشق او در مجلس روحانیان ورزیده‌ام
هوش مصنوعی: ای دوستان، من امروز به این دنیای عشق وارد نشده‌ام. مدت‌هاست که عشق او را در مجالس روحانی و معنوی پرورش داده‌ام.
چون سماع عاشقانش گرم شد روز الست
من به پهلو زان جهان تا این جهان گردیده‌ام
هوش مصنوعی: زمانی که شور و شوق عاشقان شدت گرفت و یاد آن روز بزرگ (روز الست) در دلها زنده شد، من از آن دنیای دیگر به این دنیا آمده‌ام و در اینجا زندگی می‌کنم.
عالم صورت حجاب روی معشوق من است
پرتوی از حسن تو در روی خوبان دیده‌ام
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که جهان و زیبایی‌های ظاهری مانع از دیدن واقعیات و زیبایی معشوق به حساب می‌آید. شاعر اشاره می‌کند که زیبایی معشوق را تنها در آثاری که از آن در صورت‌های دیگر وجود دارد، مشاهده کرده است. به عبارتی، تجلی زیبایی معشوق را در چهره‌های دیگران به صورت انعکاس و پرتویی از او می‌بیند.
سرو را گفتم چرا می‌لرزی از باد صبا
گفت دارد بوی او از بوی او لرزیده‌ام
هوش مصنوعی: به سرو گفتم چرا از بادی که نسیم خوشبو می‌آورد می‌لرزی، او جواب داد که بوی محبوبم را احساس کرده‌ام و به خاطر آن می‌لرزم.
در گلستان یار ما وقت سحر چون می‌گذشت
گفت گل انصاف من بر روی خود خندیده‌ام
هوش مصنوعی: در صبحگاهان در باغی که یار ما آنجا بود، وقتی وقت سحر می‌گذشت، گفت گل: "به انصاف من بر روی خود لبخند زده‌ام."
مشک را بر بوی زلفش بر گریبان بسته‌ام
لاله و گل را به یاد رنگ او بوییده‌ام
هوش مصنوعی: من مشک را به خاطر بوی زلف او بر لباسم گذاشته‌ام و به یاد رنگ او، عطر لاله و گل را استشمام کرده‌ام.

حاشیه ها

1398/08/05 11:11
علیرضا

با درود و سپاس از شما؛
متاسفانه مصرع های بیت آخر شعر جا به جا تایپ شده و نیز برای واژه رنگ در مصرع آخر، حرف «ی» اضافه تایپی است.
لطفا اصلاح بفرمایید

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «چشم خودرا دوست میدارم که رویش دیده ام» به «چشم خود را دوست می‌دارم که رویش دیده‌ام»

تغییر مصرع ۲ از «عاشقم بر گوش خود کاواز او بشنیده ام» به «عاشقم بر گوش خود کآواز او بشنیده‌ام»

تغییر مصرع ۳ از «ای حریفان من درین مذهب نه امروز آمدم» به «ای حریفان من در این مذهب نه امروز آمدم»

تغییر مصرع ۴ از «عشق او در مجلس روحانیان ورزیده ام» به «عشق او در مجلس روحانیان ورزیده‌ام»

تغییر مصرع ۶ از «من به پهلو زان جهان تا این جهان گردیده ام» به «من به پهلو زان جهان تا این جهان گردیده‌ام»

تغییر مصرع ۸ از «پرتوی از حسن تو در روی خوبان دیده ام» به «پرتوی از حسن تو در روی خوبان دیده‌ام»

تغییر مصرع ۹ از «سرو را گفتم چرا می لرزی از باد صبا» به «سرو را گفتم چرا می‌لرزی از باد صبا»

تغییر مصرع ۱۰ از «گفت دارد بوی او از بوی او لرزیده ام» به «گفت دارد بوی او از بوی او لرزیده‌ام»

تغییر مصرع ۱۱ از «در گلستان بار ما وقت سحر چون میگذشت» به «در گلستان یار ما وقت سحر چون می‌گذشت»

تغییر مصرع ۱۲ از «گفت گل انصاف من بر روی خود خندیده ام» به «گفت گل انصاف من بر روی خود خندیده‌ام»

تغییر مصرع ۱۳ از «لاله و گل را به یاد رنگی او بوییده ام» به «مشک را بر بوی زلفش بر گریبان بسته‌ام»

تغییر مصرع ۱۴ از «مشک را بر بوی زلفش بر گریبان بسته ام» به «لاله و گل را به یاد رنگ او بوییده‌ام»