گنجور

شمارهٔ ۱۰۹

آفتابی و ز مهرت همه دل‌ها محرور
چشم روشن بود آن را که تو باشی منظور
قربتت نیست میسر به نظر خرسندم
همه مردم نگرانند به خورشید از دور
انتظار نظرم پرده صبرم بدرید
تا به کی نرگس مستت بود از ما مستور
آنچه می‌جست سکندر به میان ظلمات
گو بیایید و ببینید در این چشمه نور
بود آوازه دور قمری تا امروز
دور روی تو شد اکنون به جهان در مشهور
نسبتی هست به دندان تو پروین را لیک
هست دندان تو منظوم و ثریا منثور
می‌کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار
می‌کند وام حرارت ز دل ما با حور
گر همام است به جان مشتری تو چه عجب
مه و خورشید گواهند که هستم معذور

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آفتابی و ز مهرت همه دل‌ها محرور
چشم روشن بود آن را که تو باشی منظور
هوش مصنوعی: تو مانند آفتابی و عشق تو دل‌ها را مجذوب خود کرده است. چشمان روشن و زیبای تو، مقصد و هدف هر کسی است که تو را می‌بیند و به تو عشق می‌ورزد.
قربتت نیست میسر به نظر خرسندم
همه مردم نگرانند به خورشید از دور
هوش مصنوعی: به نظر می‌آید که به نزدیکی‌ات نمی‌توان دست یافت، اما من راضی و خوشحالم در حالی که دیگران از دور نگران خورشید هستند.
انتظار نظرم پرده صبرم بدرید
تا به کی نرگس مستت بود از ما مستور
هوش مصنوعی: انتظار دیدار تو، صبر من را به پایان رساند. تا کی چشمان زیبای تو، همچنان از من پنهان خواهد بود؟
آنچه می‌جست سکندر به میان ظلمات
گو بیایید و ببینید در این چشمه نور
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به آن دارد که سکندر، آن فاتح بزرگ، در دل تاریکی‌ها به دنبال چیزی می‌گشت. اکنون از همه دعوت می‌شود تا بیایند و در این چشمه نور، روشنی را مشاهده کنند. به نوعی، این بیانگر جستجوی حقیقت و روشنی در زمانه‌ای پر از تاریکی است.
بود آوازه دور قمری تا امروز
دور روی تو شد اکنون به جهان در مشهور
هوش مصنوعی: از زمان قدیم، نام و آوازه‌ی زیبایی شمایی در دنیا پیچیده و اکنون چهره‌ی شما در نزد همگان معروف شده است.
نسبتی هست به دندان تو پروین را لیک
هست دندان تو منظوم و ثریا منثور
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که هم دندان تو و هم ستاره پروین شباهتی دارند، اما دندان تو جلوه‌ای زیبا و ترتیب یافته دارد و ثریا (یک مجموعه ستاره) به شکل پراکنده و نامنظم است.
می‌کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار
می‌کند وام حرارت ز دل ما با حور
هوش مصنوعی: بهار زیبایی و لطافتی از تو می‌گیرد و دل ما که پر از عشق و گرماست، این احساس را با حوریان بهشتی تقسیم می‌کند.
گر همام است به جان مشتری تو چه عجب
مه و خورشید گواهند که هستم معذور
هوش مصنوعی: اگر شکر در جان وجود دارد، پس چه جای تعجب است که ماه و خورشید شاهد باشند که من عذرخواهم.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «آفتابی و ز مهرت همه دل ها محرور» به «آفتابی و ز مهرت همه دل‌ها محرور»

تغییر مصرع ۳ از «قربت نیست میسر به نظر خرسندم» به «قربتت نیست میسر به نظر خرسندم»

تغییر مصرع ۷ از «آنچه می جست سکندر به میان ظلمات» به «آنچه می‌جست سکندر به میان ظلمات»

تغییر مصرع ۸ از «کو بیایید و ببینید درین چشمه نور دور» به «گو بیایید و ببینید در این چشمه نور»

تغییر مصرع ۱۰ از «روی تو شد اکنون به جهان در مشهور» به «دور روی تو شد اکنون به جهان در مشهور»

تغییر مصرع ۱۳ از «می کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار» به «می‌کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار»

تغییر مصرع ۱۴ از «می کند وام حرارت ز دل ما باحور» به «می‌کند وام حرارت ز دل ما با حور»