گنجور

شمارهٔ ۱۰۷

دوش از لبت ربوده‌ام ای مهربان شکر
پیداست در بیان من امروز آن شکر
چون نی به خدمت تو بسی بسته‌ام میان
تا همچو نی گرفته‌ام اندر دهان شکر
در عمر خود لبم ز لبت یک شکر گرفت
آری به کیل می‌بفروشد از آن شکر
از تاب آفتاب رخت تا نگردد آب
شد زیر سایه خط سبزش نهان شکر
پیش از خط ولب تو نگارا ندیده‌ام
دیگر که از نبات کند سایه‌بان شکر
جانم فدای آن لب جانان که می‌دهد
از ذوق اندکی به مذاقم نشان شکر
یاد لبت چو می‌گذرد بر زبان من
حالی همی‌شود ز زبانم روان شکر
وصف لبت نهاد شکر در دهان من
گر بیش از این بگویم گردد زبان شکر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش از لبت ربوده‌ام ای مهربان شکر
پیداست در بیان من امروز آن شکر
هوش مصنوعی: دیشب با تو سخن گفتم و متوجه شدم که چقدر محبت و لطافت تو در کلامم وجود دارد. امروز به وضوح حس می‌کنم که این کلامم شیرینی خاصی دارد.
چون نی به خدمت تو بسی بسته‌ام میان
تا همچو نی گرفته‌ام اندر دهان شکر
هوش مصنوعی: من به تو خدمت زیادی کرده‌ام و به مانند نی، در دلم گنجایش شیرینی عشق و محبت تو را دارم.
در عمر خود لبم ز لبت یک شکر گرفت
آری به کیل می‌بفروشد از آن شکر
هوش مصنوعی: در طول زندگی‌ام، تنها یک بار از تو شیرینی لبانَت را چشیدم و این شیرینی به قدری ارزشمند است که با آن می‌توانم به بهترین چیزها دست یابم.
از تاب آفتاب رخت تا نگردد آب
شد زیر سایه خط سبزش نهان شکر
هوش مصنوعی: از گرمای تابش آفتاب، لباس خود را درآورده و به زیر سایه‌ی درختی می‌روم. در آنجا به آرامش و خوشی می‌پردازم.
پیش از خط ولب تو نگارا ندیده‌ام
دیگر که از نبات کند سایه‌بان شکر
هوش مصنوعی: قبل از اینکه لب‌های تو را ببینم، هرگز سایه‌ای به نرمی شکر از گیاهان سراغ نداشته‌ام.
جانم فدای آن لب جانان که می‌دهد
از ذوق اندکی به مذاقم نشان شکر
هوش مصنوعی: جانم را فدای آن لب زیبایی می‌کنم که از شادی و ذوق خود کمی را به من نشان می‌دهد و مانند شکر برایم شیرین است.
یاد لبت چو می‌گذرد بر زبان من
حالی همی‌شود ز زبانم روان شکر
هوش مصنوعی: وقتی یاد لب‌های تو بر زبانم جاری می‌شود، حس خاصی به من دست می‌دهد و زبانم مثل شکر شیرین می‌شود.
وصف لبت نهاد شکر در دهان من
گر بیش از این بگویم گردد زبان شکر
هوش مصنوعی: لبانت مثل شکر است و وقتی تو را توصیف می‌کنم، احساس می‌کنم شکر در دهانم است. اگر بیشتر از این بگویم، زبانم هم مثل شکر می‌شود.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «دوش از لبت ربوده ام ای مهربان شکر» به «دوش از لبت ربوده‌ام ای مهربان شکر»

تغییر مصرع ۳ از «چون نی به خدمت تو بسی بسته ام میان» به «چون نی به خدمت تو بسی بسته‌ام میان»

تغییر مصرع ۴ از «تا همچو نی گر فتهام اندر دهان شکر» به «تا همچو نی گرفته‌ام اندر دهان شکر»

تغییر مصرع ۶ از «آری به کیل می بفروشد ازان شکر» به «آری به کیل می‌بفروشد از آن شکر»

تغییر مصرع ۹ از «پیش از خط ولب تو نگارا ندیده ام» به «پیش از خط ولب تو نگارا ندیده‌ام»

تغییر مصرع ۱۰ از «دیگر که از نبات کند سایه بان شکر» به «دیگر که از نبات کند سایه‌بان شکر»

تغییر مصرع ۱۱ از «جانم فدای آن لب جانان که می دهد» به «جانم فدای آن لب جانان که می‌دهد»

تغییر مصرع ۱۳ از «باد لبت چو می گذرد بر زبان من» به «یاد لبت چو می‌گذرد بر زبان من»

تغییر مصرع ۱۴ از «حالی می شود ز زبانم روان شکر» به «حالی همی‌شود ز زبانم روان شکر»

تغییر مصرع ۱۶ از «گر بیش ازین بگویم گردد زبان شکر» به «گر بیش از این بگویم گردد زبان شکر»