گنجور

بخش ۳۵ - امّا الحلولیّه، لعنهم اللّه

قوله تعالی: «فماذا بعدَ الحقِّ الّا الضّلالُ (۳۲/یونس).»

از آن دو گروه مطرود که تولا بدین طایفه کنند و ایشان را به ضلالت خود با خود یار دارند، یکی تولا به ابی حُلمان دمشقی کنند و از وی روایات آرند؛ به خلاف آن که در کتب مشایخ ازوی مسطور است و اهل این قصه مر آن پیر را از ارباب دل دارند؛ اما آن ملاحده وی را به حلول و امتزاج و نسخ ارواح منسوب کنند و دیده‌‌ام اندر کتاب مقدمی که اندر وی طعن کرده است و علمای اصول را نیز از وی صورتی بسته است و خدای عزّ و جلّ بهتر داند از وی.

و گروهی دیگر نسبت مقالت به فارِس کنند و وی دعوی کند که این مذهب حسین بن منصور است و به‌جز اصحاب حسین کسی را این مذهب نیست و من ابوجعفر صیدلانی را دیدم با چهار هزار مرد اندر عراق پراکنده که حلاجیان بودند، جمله بر فارِس بدین مقالت لعنت می‌کردند؛ و اندر کتب وی که مصنّفات وی است به‌جز تحقیق نیست.

و من که علی بن عثمان الجلابی‌ام، می‌گویم: من ندانم که فارِس و ابوحُلمان که بودند و چه گفتند اما هرکه قائل باشد به مقالتی به خلاف توحید و تحقیق، وی را اندر دین هیچ نصیب نباشد و چون دین که اصل است مستحکم نبود، تصوّف که نتیجه و فرع است اولی تر که با خلل باشد؛ از آن که اظهار کرامات و کشف آیات جز بر اهل دین و توحید صورت نگیرد.

و مر قائلان این را جمله غلط‌ها اندر روح افتاده است و من اکنون جملهٔ احکام آن را بیان کنم و مقالات و مغالیط و شبهت‌های مَلاحده اندر آن بیارم تا تو را قوّاک اللّه بدین قوت باشد؛ که اندر این فساد بسیار است.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «فماذا بعدَ الحقِّ الّا الضّلالُ (۳۲/یونس).»
هوش مصنوعی: فرمان خداوند این است: «آیا بعد از حقیقت جز گمراهی وجود دارد؟»
از آن دو گروه مطرود که تولا بدین طایفه کنند و ایشان را به ضلالت خود با خود یار دارند، یکی تولا به ابی حُلمان دمشقی کنند و از وی روایات آرند؛ به خلاف آن که در کتب مشایخ ازوی مسطور است و اهل این قصه مر آن پیر را از ارباب دل دارند؛ اما آن ملاحده وی را به حلول و امتزاج و نسخ ارواح منسوب کنند و دیده‌‌ام اندر کتاب مقدمی که اندر وی طعن کرده است و علمای اصول را نیز از وی صورتی بسته است و خدای عزّ و جلّ بهتر داند از وی.
هوش مصنوعی: از دو گروه مطرود، یکی کسانی هستند که به ابی حُلمان دمشقی تولا می‌کنند و روایت‌هایی از او نقل می‌کنند، در حالی که آنچه در کتب مشایخ در مورد او آمده است، متفاوت است. اهل این داستان او را گرامی می‌دارند، اما برخی از ملحدان او را به حلول و ادغام ارواح نسبت می‌دهند. همچنین در کتاب مقدمی که انتقادی به او داشته، به علمای اصول نیز به شکلی نادرست پرداخته شده است. خداوند از او بهتر می‌داند.
و گروهی دیگر نسبت مقالت به فارِس کنند و وی دعوی کند که این مذهب حسین بن منصور است و به‌جز اصحاب حسین کسی را این مذهب نیست و من ابوجعفر صیدلانی را دیدم با چهار هزار مرد اندر عراق پراکنده که حلاجیان بودند، جمله بر فارِس بدین مقالت لعنت می‌کردند؛ و اندر کتب وی که مصنّفات وی است به‌جز تحقیق نیست.
هوش مصنوعی: گروه دیگری نیز هستند که نظری به فارِس دارند و ادعا می‌کنند که این مذهب به حسین بن منصور تعلق دارد و به جز پیروان حسین، کسی دیگر این مذهب را ندارد. من ابوجعفر صیدلانی را در عراق دیدم که با چهار هزار نفر از پیروان حلاج در حال پراکندگی بودند و همه به فارِس و این نظر لعنت می‌کردند. در کتاب‌های او تنها تحقیقاتی یافت می‌شود و چیز دیگری نیست.
و من که علی بن عثمان الجلابی‌ام، می‌گویم: من ندانم که فارِس و ابوحُلمان که بودند و چه گفتند اما هرکه قائل باشد به مقالتی به خلاف توحید و تحقیق، وی را اندر دین هیچ نصیب نباشد و چون دین که اصل است مستحکم نبود، تصوّف که نتیجه و فرع است اولی تر که با خلل باشد؛ از آن که اظهار کرامات و کشف آیات جز بر اهل دین و توحید صورت نگیرد.
هوش مصنوعی: من علی بن عثمان الجلابی هستم و می‌گویم: نمی‌دانم فارِس و ابوحُلمان چه کسانی بودند و چه گفتند، اما هر کسی که نظری مخالف توحید و حقیقت ارائه دهد، در دین هیچ جایگاهی نخواهد داشت. چون دین که اساس و ریشه است، اگر محکم نباشد، تصوف که نتیجه و فرع دین است نیز به همان اندازه ناقص خواهد بود. به همین دلیل، ظهور کرامات و کشف آیات فقط از جانب اهل دین و کسانی که به توحید ایمان دارند، ممکن است.
و مر قائلان این را جمله غلط‌ها اندر روح افتاده است و من اکنون جملهٔ احکام آن را بیان کنم و مقالات و مغالیط و شبهت‌های مَلاحده اندر آن بیارم تا تو را قوّاک اللّه بدین قوت باشد؛ که اندر این فساد بسیار است.
هوش مصنوعی: این افراد به اشتباهاتی که در مورد روح وجود دارد معتقدند و من امروز قصد دارم تمام مسائل مربوط به آن را بیان کنم و دیدگاه‌ها و شبهاتی که از ملحدین درباره این موضوع مطرح شده را بیاورم تا تو با قدرتی که خدا به تو می‌دهد، با این مسائل آشنا شوی؛ زیرا در این زمینه انحرافات زیادی وجود دارد.

حاشیه ها

1396/03/21 13:06
...

هجویری در این قسمت از کشف المحجوب در مورد اعتقاد به حلول توضیحاتی بیان میکنه. البته چندان به تفصیل وارد این بحث نمیشه. به نظر می رسه شاید اطلاعات چندان جامعی در این مورد نداره.
اما نکته ای که مد نظر منه، در مورد آقای ابو حلمان دمشقی و فرقه حلمانیه هست که اینجا مورد اشاره قرار گرفته.
این آقای دمشقی اصالت ایرانی داشته و از متصوفه قرن سوم بوده. فرقه حلمانیه از پیروان ایشون بودن. منابع زیادی در مورد این فرقه مطالبی ننوشتن، به غیر از همین کشف المحجوب، آقای کلاباذی هم در کتاب معروف التعرف لمذهب اهل التصوف از این فرقه مطالبی سربسته بیان کرده. البته دلیل این موضوع می تونه این باشه که رواج این فرقه در قرن های بعد از این دوستان هست و طبیعی هست که هجویری و کلاباذی اطلاعات جامعی از این فرقه نداشته باشن. به اجمال به اعتقادات این فرقه اشاره می کنم:
مهمترین ویژگی این فرقه اعتقاد به حلول هست که اینجا هم مطرح شده. هجویری اینجا کمی محافظه کارانه در این مورد حرف زده. من حدس می زنم این محافظه کاری برخاسته از عدم اطلاع دقیق ایشون از این فرقه و عقایدشون باشه، وگرنه هجویری با کسی شوخی نداره و انتقاداتش رو بسیار تند و صریح بیان می کنه. کما اینکه خودش هم میگه: من ندانم فارس و ابوحلمان که بودند و چه گفتند...
حلمانیون قائل به حلول خدا در صورت زیبارویان بودن و اهل نظر بازی و جمال پرستی. حتی گفته میشه با دیدن زیبارویان (که عمدتاً پسران زیبای تازه به بلوغ رسیده بودن) به پیشگاه اونا سجده می کردن.
بعدها این تفکر در افراد شاخصی مثل احمد غزالی، عین القضات، اوحدالدین کرمانی و فخرالدین عراقی ادامه پیدا می کنه.
البته این دیدگاه به شدت مورد مخالفت فقها و متشرعین مثل امام محمد غزالی و علاوه بر اون عرفایی از جنس همین آقای هجویری و آقای قشیری که غالباً پیروان مکتب جنید در بغداد بودن قرار می گیره.
مهمترین ویژگی اعتقاد حلمانیه همین بحث جمال پرستی و حلول هست، اما موسیقی و سماع هم اهمیت ویژه ای برای این فرقه داشته.
با احترام.