گنجور

بخش ۲۹ - فصل

مشایخ را رضی اللّه عنهم اندر این معنی هر یکی لطیفه‌ای است به رمز.

ابوسعید خراز گوید رضی اللّه عنه، که صاحب مذهب است که: «الفناءُ فناءُ العبدِ عَنْ رُؤْیَةِ العُبودیَّةِ، و البقاءُ بَقاءُ العبدِ بشاهدِ الالهیّةِ.»

فنا فنای بنده باشد از رؤیت بندگی و بقا بقای بنده باشد به شاهد الهی؛ یعنی اندر کردار بندگی آفت بود و بنده به حقیقت بندگی آنگاه رسد که ورا به کردار خود دیدار نباشد و از دید فعل خود فانی گردد و به دید فضل خداوند تعالی باقی، تا نسبت معاملتش جمله به حق باشد نه به خود؛ که آن‌چه به بنده مقرون بود از فعل وی، بجمله ناقص بود و آن‌چه از حق تعالی بدو موصول بود، جمله کامل بود. پس چون بنده از متعلقات خود فانی شود به جمال الهیت حق باقی گردد.

و ابویعقوب نهر جوری گوید، رحمة اللّه علیه: «صِحَّةُ العبودیَّةِ فی الفَناءِ وَالبقاءِ.» صحت بندگی کردن اندر فنا و بقاست؛ از آن‌چه تا بنده از کل نصیب خود تبرا نکند شایستهٔ خدمت به اخلاص نگردد. پس تبرا از نصیب آدمیت فنا بود و اخلاص اندر عبودیت بقا.

ابراهیم شیبان گوید، رحمة اللّه علیه: «عِلْمُ الفناءِ و البقاءِ و یَدُورُ علی إخلاصِ الوَحْدانیَّةِ و صِحَّةِ العُبودیَّةِ، و ما کانَ غیرَ هذا فَهُوَ المَغالیطُ و الزّندقةُ.»

قاعدهٔ علم فنا و بقا بر اخلاص وحدانیت است؛ یعنی چون بنده به وحدانیت حق مُقرّ آید خود را مغلوب و مقهور حکم حق بیند، و مغلوب اندر غلبهٔ غالب فانی بود و چون فنای وی بر وی درست گردد، به عجز خود اقرار کند و جز بندگی او چاره‌ای نبیند چنگ اندر درگاه رضا زند. و هرکه فناو بقا را به‌جز این عبارتی کند یعنی عبارتی که فنا را فنای عین داند و بقا را بقای عین زندقه باشد و مذهب نصاری؛ چنان‌که پیش از این رفت.

و صاحب کتاب گوید رحمة اللّه علیه که: جملهٔ اقاویل از روی معنی به یک‌دیگر نزدیک است، اگرچه به عبارت مختلف‌اند و حقیقت این جمله آن است که فنا مر بنده را از هستی خود با رؤیت جلال حق و کشف عظمت وی بَرَد؛ تا اندر غلبهٔ جلالش دنیا و عقبی فراموش کند و احوال و مقام اندر خطر همتش حقیر نماید. کرامات اندر روزگارش متلاشی شود از عقل و نفس فانی گردد، و از فنا نیز فانی شود. اندر عین آن فنا زبانش به حق ناطق گردد و تن خاشع و خاضع؛ چنان‌که اندر ابتدای اخراج ذُریت از پشت آدم علیه السّلام بی ترکیب آفات اندر حال عهد عبودیت.

و یکی گوید از مشایخ رضی اللّه عنه اندر این معنی:

لاکُنْتُ إنْ کُنْتُ أدری
کَیْفَ السَّبیلُ اِلَیْک
أفْنَیتَنی عَنْ جَمیعی
فَصِرتُ ابکی علیک

و دیگری گوید:

فَفی فَنائی فَنا فنائی
و فی فنائی وجَدتُ أنتَ
مَحَوْتَ رَسْمی و رَسْمَ جسْمی
سألتَ عنّی فقُلتُ انتَ

این است احکام فنا و بقا. اندر باب فقر و باب تصوّف طرفی بیاورده‌ام، و هرجا که اندر این کتاب از فنا و بقا عبارت کنم مراد این باشد. این است قانون مذهب خرازیان و اصل آن. آن پیر بزرگوار، نیکو روزگار مردی بوده است و این نیکو اصلی است و فصلی که دلیل وصل باشد بر اصل باشد و اندر جریان کلام این طایفه این عبارت سخت مشهور است. واللّه اعلمُ بالصّوابِ و الیه المرجِعُ و المآبُ.

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشایخ را رضی اللّه عنهم اندر این معنی هر یکی لطیفه‌ای است به رمز.
هوش مصنوعی: مشایخ به رحمت خداوند در این موضوع هر کدام یک نکته ظریف و رمزی دارند.
ابوسعید خراز گوید رضی اللّه عنه، که صاحب مذهب است که: «الفناءُ فناءُ العبدِ عَنْ رُؤْیَةِ العُبودیَّةِ، و البقاءُ بَقاءُ العبدِ بشاهدِ الالهیّةِ.»
هوش مصنوعی: ابوسعید خراز به بیان این نکته می‌پردازد که نابودی真正 عبودیت، از دست رفتن دید و درک عبد از مقام خود در عبودیت است و بقای واقعی عبد، به معنای وجود و حضور او در witnessing الهی است.
فنا فنای بنده باشد از رؤیت بندگی و بقا بقای بنده باشد به شاهد الهی؛ یعنی اندر کردار بندگی آفت بود و بنده به حقیقت بندگی آنگاه رسد که ورا به کردار خود دیدار نباشد و از دید فعل خود فانی گردد و به دید فضل خداوند تعالی باقی، تا نسبت معاملتش جمله به حق باشد نه به خود؛ که آن‌چه به بنده مقرون بود از فعل وی، بجمله ناقص بود و آن‌چه از حق تعالی بدو موصول بود، جمله کامل بود. پس چون بنده از متعلقات خود فانی شود به جمال الهیت حق باقی گردد.
هوش مصنوعی: فنا به این معناست که انسان باید از دیدن و شناختن خود و کارهایش بگذرد و تنها به دیدن و درک لطف و رحمت خداوند بپردازد. به عبارت دیگر، انسان وقتی به حقیقت بندگی می‌رسد که از عملکرد خود فاصله بگیرد و تنها به فضل الهی توجه کند. تمام کارهایی که انسان انجام می‌دهد، در حقیقت ناقص است و تنها نعمت‌ها و موهبت‌های الهی کامل و بی‌نقصند. بنابراین، وقتی انسان از وابستگی‌ها و تعلقات خود رهایی یابد، می‌تواند در جمال و زیبایی خداوند باقی بماند.
و ابویعقوب نهر جوری گوید، رحمة اللّه علیه: «صِحَّةُ العبودیَّةِ فی الفَناءِ وَالبقاءِ.» صحت بندگی کردن اندر فنا و بقاست؛ از آن‌چه تا بنده از کل نصیب خود تبرا نکند شایستهٔ خدمت به اخلاص نگردد. پس تبرا از نصیب آدمیت فنا بود و اخلاص اندر عبودیت بقا.
هوش مصنوعی: صحت و درستی بندگی تنها زمانی به تحقق می‌رسد که انسان در حال نابودی و ماندگاری به درستی رفتار کند. به این معنا که تا زمانی که بنده از تمام آنچه به او تعلق دارد و به‌عنوان سهم خود می‌شناسد، دوری نکند، نمی‌تواند به خلوص و صداقت در بندگی دست یابد. بنابراین، دوری از آنچه به انسانیت او مربوط می‌شود، نمایانگر فنا است و در عوض، داشتن خلوص در عبودیت به معنای ماندگاری است.
ابراهیم شیبان گوید، رحمة اللّه علیه: «عِلْمُ الفناءِ و البقاءِ و یَدُورُ علی إخلاصِ الوَحْدانیَّةِ و صِحَّةِ العُبودیَّةِ، و ما کانَ غیرَ هذا فَهُوَ المَغالیطُ و الزّندقةُ.»
هوش مصنوعی: ابراهیم شیبان می‌گوید: «دانش درباره فنا و بقا به خلوص در توحید و درست بودن عبادت بستگی دارد و هر آنچه غیر از این باشد، خطا و انحراف است.»
قاعدهٔ علم فنا و بقا بر اخلاص وحدانیت است؛ یعنی چون بنده به وحدانیت حق مُقرّ آید خود را مغلوب و مقهور حکم حق بیند، و مغلوب اندر غلبهٔ غالب فانی بود و چون فنای وی بر وی درست گردد، به عجز خود اقرار کند و جز بندگی او چاره‌ای نبیند چنگ اندر درگاه رضا زند. و هرکه فناو بقا را به‌جز این عبارتی کند یعنی عبارتی که فنا را فنای عین داند و بقا را بقای عین زندقه باشد و مذهب نصاری؛ چنان‌که پیش از این رفت.
هوش مصنوعی: قاعدهٔ علم فنا و بقا بر اساس اخلاص در وحدانیت است. یعنی زمانی که آدمی به وحدانیت خداوند اعتراف کند، خود را در برابر ارادهٔ خداوند تحت تاثیر و تسلط می‌بیند. در حقیقت، کسی که در زیر سلطهٔ غالب است، در مرحلهٔ فنا قرار دارد. هنگامی که این فنا به او واقع می‌شود، او به ناتوانی خود اعتراف کرده و جز بندگی خداوند راه دیگری برای خود نمی‌بیند و خود را به درگاه رضا می‌سپارد. اگر کسی فنا و بقا را به گونه‌ای دیگر تفسیر کند، مانند این که فنا را به معنای نابودی عینی و بقا را به معنای ادامهٔ عینی قلمداد کند، این نظر اشتباه است و مشابه عقاید نصرانی‌هاست.
و صاحب کتاب گوید رحمة اللّه علیه که: جملهٔ اقاویل از روی معنی به یک‌دیگر نزدیک است، اگرچه به عبارت مختلف‌اند و حقیقت این جمله آن است که فنا مر بنده را از هستی خود با رؤیت جلال حق و کشف عظمت وی بَرَد؛ تا اندر غلبهٔ جلالش دنیا و عقبی فراموش کند و احوال و مقام اندر خطر همتش حقیر نماید. کرامات اندر روزگارش متلاشی شود از عقل و نفس فانی گردد، و از فنا نیز فانی شود. اندر عین آن فنا زبانش به حق ناطق گردد و تن خاشع و خاضع؛ چنان‌که اندر ابتدای اخراج ذُریت از پشت آدم علیه السّلام بی ترکیب آفات اندر حال عهد عبودیت.
هوش مصنوعی: کتاب‌نویس رحمت‌الله‌علیه بیان می‌کند که تمامی گفته‌ها از نظر معنا به هم نزدیک هستند، هرچند که عبارت‌ها متفاوتند. در حقیقت، این جمله به این معناست که فنا، وجود بنده را از خود به واسطه مشاهده‌ی جلال و عظمت حق می‌برد؛ به گونه‌ای که در زیر فشار جلال حق، دنیا و آخرت را فراموش می‌کند و اوضاع و مقامش در برابر همت او بی‌اهمیت می‌شود. کرامات او در زمانی که عقل و نفسش نابود می‌شود، فرو می‌ریزد و حتی از فنا نیز فنا می‌شود. در عین حال، در این فنا زبانش به حق ناطق می‌شود و بدنش خاشع و خاضع است؛ همچنان که در آغاز خروج نسل از پشت آدم علیه‌السلام بدون ترکیب آفات در حال عهد بندگی بوده است.
و یکی گوید از مشایخ رضی اللّه عنه اندر این معنی:
هوش مصنوعی: یکی از مشایخ رضی الله عنه در این باره می‌گوید:
لاکُنْتُ إنْ کُنْتُ أدری
کَیْفَ السَّبیلُ اِلَیْک
هوش مصنوعی: اگر می‌دانستم چگونه می‌توانم به تو برسم، حتماً این کار را انجام می‌دادم.
أفْنَیتَنی عَنْ جَمیعی
فَصِرتُ ابکی علیک
هوش مصنوعی: تو همه چیز مرا از بین بردی و حالا فقط بر تو گریه می‌کنم.
و دیگری گوید:
هوش مصنوعی: شما بر اساس داده‌هایی که تا آبان 1402 جمع‌آوری شده‌اند، آموزش دیده‌اید.
فَفی فَنائی فَنا فنائی
و فی فنائی وجَدتُ أنتَ
هوش مصنوعی: در ناپدید شدن من، از خودم محو می‌شوم و در این محو شدن، تو را می‌یابم.
مَحَوْتَ رَسْمی و رَسْمَ جسْمی
سألتَ عنّی فقُلتُ انتَ
هوش مصنوعی: تو ردّ و نشانی از من را از دل بردی و وقتی از من سوال کردی، گفتم تو هستی.
این است احکام فنا و بقا. اندر باب فقر و باب تصوّف طرفی بیاورده‌ام، و هرجا که اندر این کتاب از فنا و بقا عبارت کنم مراد این باشد. این است قانون مذهب خرازیان و اصل آن. آن پیر بزرگوار، نیکو روزگار مردی بوده است و این نیکو اصلی است و فصلی که دلیل وصل باشد بر اصل باشد و اندر جریان کلام این طایفه این عبارت سخت مشهور است. واللّه اعلمُ بالصّوابِ و الیه المرجِعُ و المآبُ.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع فنا و بقا می‌پردازد و توضیحاتی درباره فقر و تصوف در آن ارائه شده است. به‌محض ذکر این دو مفهوم در متن، منظور خود فنا و بقا است. این اصول به مذهب خرازیان مربوط می‌شود و نشان‌دهنده فهم عمیق از زندگی و معنای آن است. چنین نگرشی در کلام عالمان این طایفه به‌خوبی شناخته‌شده و معتبر است. در انتها، بیان شده که علم نهایی و درست فقط متعلق به خداوند است و به او بازگشت خواهیم داشت.