ومنهم: بیان مریدان و برهان محققان ابوعلی الحسن بن علی بن محمد الدقاق، رضی اللّه عنه
امام فن خود بود و اندر زمانه بی نظیر. بیانی صریح و زبانی فصیح داشت اندر کشف راه خداوند، تعالی. و مشایخ بسیار را دیده بود و با ایشان صحبت داشته. مرید نصر آبادی بود. تذکیر گفتی.
از وی میآید که گفت: «مَنْ أَنَسَ بِغَیْرِه ضَعُفَ فی حالِه، و مَنْ نَطَقَ مِنْ غَیْره کَذَبَ فی مَقاله.» هرکه را بدون حق اُنس بود اندر حال خود ضعیف باشد و آن که جز از وی گوید اندر مقالات خود کاذب باشد؛ از آنچه اُنس با غیر از غایت قلت معرفت باشد و انس با وی از غیر وحشت بود و مستوحش از غیر، ناطق نبود از غیر.
و از پیری شنیدم که: روزی به مجلس وی اندر آمدم به نیت آن که بپرسم از حال متوکلان. وی دستاری نیکوی طبری در سر داشت. دلم بدان میل کرد. گفتم: «ایّها الشیخ، توکل چه باشد؟» گفت: «آن که طمع از دستار مردمان کوتاه کنی.» این بگفت و دستار در من انداخت. رضی اللّه عنه.
اطلاعات
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ومنهم: بیان مریدان و برهان محققان ابوعلی الحسن بن علی بن محمد الدقاق، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از جمله آنان: توضیح مریدان و دلیل محققان ابوعلی الحسن بن علی بن محمد الدقاق، رحمت اله بر او.
امام فن خود بود و اندر زمانه بی نظیر. بیانی صریح و زبانی فصیح داشت اندر کشف راه خداوند، تعالی. و مشایخ بسیار را دیده بود و با ایشان صحبت داشته. مرید نصر آبادی بود. تذکیر گفتی.
هوش مصنوعی: او متخصص در رشته خود بود و در زمان خود بینظیر بود. بیان روشنی داشت و به خوبی راههای نزدیک شدن به خداوند را توضیح میداد. او مشایخ زیادی را دیده و با آنان گفتوگو کرده بود. او پیرو نصر آبادی بود و تأسیساتی را ذکر کرده است.
از وی میآید که گفت: «مَنْ أَنَسَ بِغَیْرِه ضَعُفَ فی حالِه، و مَنْ نَطَقَ مِنْ غَیْره کَذَبَ فی مَقاله.» هرکه را بدون حق اُنس بود اندر حال خود ضعیف باشد و آن که جز از وی گوید اندر مقالات خود کاذب باشد؛ از آنچه اُنس با غیر از غایت قلت معرفت باشد و انس با وی از غیر وحشت بود و مستوحش از غیر، ناطق نبود از غیر.
هوش مصنوعی: این متن بیان میکند که هر کسی که به چیزی غیر از حق وابسته باشد، در وضعیت خود ضعیف خواهد بود. همچنین، کسانی که حرفهای خود را از دیگران میزنند، در حقیقت در گفتههایشان دروغ میگویند. زیرا وابستگی به غیر از حقیقت، ناشی از کمبود درک و معرفت است و اگر انسان با حقیقت ارتباط نزدیک داشته باشد، از سایر امور هراسی نخواهد داشت و نمیتواند از دیگران بیاموزد.
و از پیری شنیدم که: روزی به مجلس وی اندر آمدم به نیت آن که بپرسم از حال متوکلان. وی دستاری نیکوی طبری در سر داشت. دلم بدان میل کرد. گفتم: «ایّها الشیخ، توکل چه باشد؟» گفت: «آن که طمع از دستار مردمان کوتاه کنی.» این بگفت و دستار در من انداخت. رضی اللّه عنه.
هوش مصنوعی: روزی به محفل شخصی وارد شدم و تصمیم داشتم از او درباره حال توکل کنندگان بپرسم. او دستاری زیبا بر سر داشت که مرا به خود جذب کرد. از او پرسیدم: "ای پیرمرد، توکل چیست؟" او پاسخ داد: "توکل یعنی اینکه امید و خواستههای خود را از دست مردم کوتاه کنی." این را گفت و دستار را به من داد.