و منهم: وحید عصر و امام دهر، ابومحمد رُوَیم بن احمد، رضی اللّه عنه
از جملهٔ اجلّه و سادات مشایخ بود واز صاحب سران جنید واقران وی. و بر مذهب داود، فقیه الفقها رضوان اللّه علیهم اجمعین بود. و اندر علم تفسیر و قرائت حظی وافر داشت و اندر زمانه در فنون علم چنونبود، به علو حال و رفعت مقام و سفرهای نیکوی به تجرید و ریاضتهای شدید اندر تفرید به جای آورده بود و اندر آخر عمر خود را در میان دنیاداران پنهان کرد و معتمد گشت به قضا. و درجت وی اکمل آن بود که بدان محجوب شدی؛تا جنید گفت: «ما فارغان مشغولیم و رویم مشغول فارغ است.»
و وی را تصانیف است اندر این طریقت، فی السماع خاصة کتابی که مر آن را غلط الواجدین نام کرده است که فتنهٔ آنم.
میآید که روزی یکی به نزدیک وی اندر آمد، وی را گفت: «کیفَ حالُکَ؟» وی گفت: «کیفَ حالُ مَنْ دینُه هَواهُ و همّتُه دُنیاهُ، لیس بِصالحٍ تقیٍّ ولابعارفٍ نقیٍّ؟ چگونه باشد حال آنکه دین وی هوای وی باشد و همت وی دنیای وی باشد، نه نیکوکاری بود از خلق رمیده و نه عارفی بود از خلق گزیده؟»
و این اشارت به عیوب نفس خود کرده است؛ از آن که دین به نزدیک نفس هوی بود، و متابعان نفس هوی را دین نام نهادهاند و متابعت آن را برزش شریعت کرده هرکه بر مراد ایشان رود اگرچه مبتدع بود به نزدیک ایشان دیندار باشد و هرکه بر خلاف ایشان رود اگرچه متقی بود بی دین بود به نزد ایشان. و این آفت اندر زمانهٔ ما شایع است، فنَعوذُ باللّه از صحبت آن که صفتش این بود. اما آن پیر از تحقیق روزگار سائل اشارتی کرده است، و نیز روا بود که اندر آن حال او را بدو بازگذاشته باشند تا از وصف وجود خود عبارت کرده است و انصاف صفت خود بداده.
اطلاعات
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و منهم: وحید عصر و امام دهر، ابومحمد رُوَیم بن احمد، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: از جمله آنان: وحید عصر و پیشوای زمان، ابومحمد رُوَیم بن احمد، که خدا از او راضی باشد.
از جملهٔ اجلّه و سادات مشایخ بود واز صاحب سران جنید واقران وی. و بر مذهب داود، فقیه الفقها رضوان اللّه علیهم اجمعین بود. و اندر علم تفسیر و قرائت حظی وافر داشت و اندر زمانه در فنون علم چنونبود، به علو حال و رفعت مقام و سفرهای نیکوی به تجرید و ریاضتهای شدید اندر تفرید به جای آورده بود و اندر آخر عمر خود را در میان دنیاداران پنهان کرد و معتمد گشت به قضا. و درجت وی اکمل آن بود که بدان محجوب شدی؛تا جنید گفت: «ما فارغان مشغولیم و رویم مشغول فارغ است.»
هوش مصنوعی: او از بزرگان و سادات مشایخ بود و از پیروان جنید و همعصران او به شمار میرفت. بر مذهب داود، فقیه بزرگ بود و در علم تفسیر و قرائت، دانش بالایی داشت. در زمان خود، در زمینههای علمی دارای مقام و منزلت بالایی بود و سفرهای خوبی داشت. همچنین، با ریاضتهای شدید و تلاشهای خالصانه به تقرب الی خدا دست یافته بود. در آخر عمر، خود را از دنیاداران پنهان کرد و در برابر قضای الهی تسلیم شد. مقام او چنان والاست که به دلیل آن، از چشمها پوشیده ماند؛ به طوری که جنید گفت: «ما دانشآموختگان مشغول به علم خود هستیم و توجهام به امور دنیوی نیست.»
و وی را تصانیف است اندر این طریقت، فی السماع خاصة کتابی که مر آن را غلط الواجدین نام کرده است که فتنهٔ آنم.
هوش مصنوعی: او در این مسیر آثار و تألیفی دارد، به ویژه کتابی در مورد سماع که آن را "غلط الواجدین" نامیده است و فتنهای در آن وجود دارد.
میآید که روزی یکی به نزدیک وی اندر آمد، وی را گفت: «کیفَ حالُکَ؟» وی گفت: «کیفَ حالُ مَنْ دینُه هَواهُ و همّتُه دُنیاهُ، لیس بِصالحٍ تقیٍّ ولابعارفٍ نقیٍّ؟ چگونه باشد حال آنکه دین وی هوای وی باشد و همت وی دنیای وی باشد، نه نیکوکاری بود از خلق رمیده و نه عارفی بود از خلق گزیده؟»
هوش مصنوعی: روزی کسی به نزد او آمد و از او پرسید: «حالت چطور است؟» او پاسخ داد: «حال کسی چگونه است که دینش هوای او باشد و آرزویش دنیایش؟ نه از نیکوکاران است و نه از عارفان پاکدل!» در واقع این شخص به وضعیت فردی اشاره دارد که نه راه نیکوکاری را میپیماید و نه به عرفان و معنویت روی میآورد.
و این اشارت به عیوب نفس خود کرده است؛ از آن که دین به نزدیک نفس هوی بود، و متابعان نفس هوی را دین نام نهادهاند و متابعت آن را برزش شریعت کرده هرکه بر مراد ایشان رود اگرچه مبتدع بود به نزدیک ایشان دیندار باشد و هرکه بر خلاف ایشان رود اگرچه متقی بود بی دین بود به نزد ایشان. و این آفت اندر زمانهٔ ما شایع است، فنَعوذُ باللّه از صحبت آن که صفتش این بود. اما آن پیر از تحقیق روزگار سائل اشارتی کرده است، و نیز روا بود که اندر آن حال او را بدو بازگذاشته باشند تا از وصف وجود خود عبارت کرده است و انصاف صفت خود بداده.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع نقصهای انسانی اشاره دارد و به این نکته میپردازد که برخی افراد دین را بر اساس تمایلات شخصی خود تعریف میکنند. به این صورت که پیروان این تمایلات، دین را بهحساب آورده و هر کس که از نظرات آنها پیروی کند، حتی اگر نوآور باشد، در نظر آنها دیندار محسوب میشود. در حالی که اگر کسی بر خلاف آنها عمل کند، حتی اگر فردی پرهیزکار باشد، بیدین تلقی میشود. این معضل در زمانه ما رایج شده است و نویسنده از خداوند پناه میطلبد تا از همراهی با افرادی که اینگونه هستند، دور بماند. همچنین، فردی با تجربه، به این مسأله اشاره دارد و به نظر میرسد در آن شرایط، او را به نوعی آزادی دادهاند تا درباره وجود خود بهطور صادقانه صحبت کند و به انصاف بپردازد.