گنجور

بخش ۳ - ۳ ابوحلیم حبیب بن سُلَیم الرّاعی، رضی اللّه عنه

و منهم: فقیر خطیر، و بر همه اولیا امیر، ابوحلیم حبیب بن سُلَیم الرّاعی، رضی اللّه عنه

اندر میان مشایخ منزلتی بزرگ داشت و وی را آیات و براهین روشن بسیار است اندر جملهٔ احوال. و صاحب سلمان فارسی بود، رضی اللّه عنه. روایت کند از پیغمبر علیه السّلام که گفت: «نیّةُ المؤمنِ خیرٌ مِنْ عَمَله.»

صاحب گوسفند بود، بر کرانهٔ فرات نشستی و طریقتش عزلت بود.

یکی از مشایخ روایت کند که: بر او برگذشتم. وی را یافتم اندر نماز و گرگی گوسفندان وی نگاه می‌داشت. گفتم این پیر را زیارتی کنم؛ که علامتی بزرگ می‌بینم بر وی. زمانی ببودم تا از نماز فارغ شد. بر وی سلام گفتم. گفت: «ای پسر، به چه کار آمدی؟» گفتم: «به زیارت تو.» گفت: «جَبَرَک اللّه.» گفتم: «ایّها الشیخ، گرگ با میش موافق می‌بینم.» گفت: «از آن که راعی میش با حق موافق است.» این بگفت و کاسه‌ای چوبین زیر سنگی داشت دو چشمه روان شد: یکی شیر و یکی عسل گفتم:«ایها الشیخ، این درجه به چه یافتی؟» گفت: «به متابعت محمد، علیه السّلام، ای پسر، قوم موسی مر او را مخالف بود مع هذا سنگ، ایشان را آب داد و موسی نه به درجهٔ محمد بود. چون من محمد را متابع باشم سنگ مرا انگبین و شیر دهد، بس عجب نبود.»

گفتمش: «مرا پندی بده.» گفت: «لاتجعلْ قلبَکَ صُندوقَ الحِرْصِ و بَطْنَکَ وِعاءَ الحرامِ.»

دل را محل حرص مگردان و معده را جای حرام مساز؛ که هلاک خلق اندر این دو جوف است و نجات اندر حفظ این دو.

و شیخ مرا از وی رضی اللّه عنهما روایات بسیار بود، اما در این وقت بیش از این ممکن نگشت؛ که کتب به حضرت غزنین -حَرَسَها اللّه- مانده بود، و من اندر دیار هند، اندر میان ناجنسان مانده و الحمد للّه ربِّ العالمین.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: فقیر خطیر، و بر همه اولیا امیر، ابوحلیم حبیب بن سُلَیم الرّاعی، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از میان آنها: من فقیر و بیچاره‌ام، اما بر همه اولیا سلطنت دارم، ابوحلیم حبیب بن سلیم، که خداوند از او راضی باشد.
اندر میان مشایخ منزلتی بزرگ داشت و وی را آیات و براهین روشن بسیار است اندر جملهٔ احوال. و صاحب سلمان فارسی بود، رضی اللّه عنه. روایت کند از پیغمبر علیه السّلام که گفت: «نیّةُ المؤمنِ خیرٌ مِنْ عَمَله.»
هوش مصنوعی: او در میان مشایخ دارای مقام و منزلتی بزرگ بود و آیات و براهین روشنی در خصوص احوالاتش وجود دارد. او از سلمان فارسی، رضی الله عنه، روایت می‌کند که پیامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است: «نیّت مؤمن از عملش بهتر است.»
صاحب گوسفند بود، بر کرانهٔ فرات نشستی و طریقتش عزلت بود.
هوش مصنوعی: او صاحب تعدادی گوسفند بود و در کنار رود فرات نشسته بود و راه و روشش به دوری از دنیا و انزوا مربوط می‌شد.
یکی از مشایخ روایت کند که: بر او برگذشتم. وی را یافتم اندر نماز و گرگی گوسفندان وی نگاه می‌داشت. گفتم این پیر را زیارتی کنم؛ که علامتی بزرگ می‌بینم بر وی. زمانی ببودم تا از نماز فارغ شد. بر وی سلام گفتم. گفت: «ای پسر، به چه کار آمدی؟» گفتم: «به زیارت تو.» گفت: «جَبَرَک اللّه.» گفتم: «ایّها الشیخ، گرگ با میش موافق می‌بینم.» گفت: «از آن که راعی میش با حق موافق است.» این بگفت و کاسه‌ای چوبین زیر سنگی داشت دو چشمه روان شد: یکی شیر و یکی عسل گفتم:«ایها الشیخ، این درجه به چه یافتی؟» گفت: «به متابعت محمد، علیه السّلام، ای پسر، قوم موسی مر او را مخالف بود مع هذا سنگ، ایشان را آب داد و موسی نه به درجهٔ محمد بود. چون من محمد را متابع باشم سنگ مرا انگبین و شیر دهد، بس عجب نبود.»
هوش مصنوعی: یکی از عارفان روایت کرده که: به او رسیدم و او را در حال نماز یافتم، در حالی که گرگی نگهبان گوسفندانش بود. تصمیم گرفتم او را زیارت کنم چون نشانه‌ای بزرگ بر او دیدم. مدتی منتظر ماندم تا از نماز فراغت یابد. با او سلام کردم و او پرسید: «به چه منظور آمدی؟» گفتم: «به زیارت تو.» او گفت: «خداوند تو را جزا دهد.» گفتم: «ای روشندل، گرگ را با میش‌ها در حال توافق می‌بینم.» او پاسخ داد: «این به خاطر آن است که چوپان میش‌ها با حق هم‌راستا است.» سپس او به من نشان داد که زیر سنگی کاسه‌ای چوبین دارد و از آن دو چشمه جاری شده بود: یکی شیر و دیگری عسل. از او پرسیدم: «ای روشندل، این مقام را چگونه به دست آوردی؟» او گفت: «به خاطر پیروی از محمد، صلی‌الله‌علیه‌وآله. ای پسر، قوم موسی به او مخالفت کردند، با این حال، سنگ به آنان آب داد و موسی به درجهٔ محمد نرسید. چون من پیرو محمد هستم، سنگ برای من عسل و شیر می‌دهد، پس چه عجبی دارد؟»
گفتمش: «مرا پندی بده.» گفت: «لاتجعلْ قلبَکَ صُندوقَ الحِرْصِ و بَطْنَکَ وِعاءَ الحرامِ.»
هوش مصنوعی: به او گفتم: «به من نصیحتی کن.» او پاسخ داد: «قلبت را تبدیل به محلی برای حرص و طمع نکن و شکمت را منبع حرام قرار مده.»
دل را محل حرص مگردان و معده را جای حرام مساز؛ که هلاک خلق اندر این دو جوف است و نجات اندر حفظ این دو.
هوش مصنوعی: دل را به طمع و حرص آلوده نکن و معده را جای غذای حرام قرار نده؛ زیرا نابودی انسان‌ها در این دو مورد است و نجات در مراقبت از این دو.
و شیخ مرا از وی رضی اللّه عنهما روایات بسیار بود، اما در این وقت بیش از این ممکن نگشت؛ که کتب به حضرت غزنین -حَرَسَها اللّه- مانده بود، و من اندر دیار هند، اندر میان ناجنسان مانده و الحمد للّه ربِّ العالمین.
هوش مصنوعی: شیخ از او روایت‌های زیادی داشت، اما در این لحظه بیشتر از این امکان‌پذیر نبود؛ زیرا کتاب‌ها در دست حضرت غزنین بود و من در سرزمین هند، در میان انسان‌های نادان، باقی مانده‌ام. حمد و سپاس خداوند عالمین را.