گنجور

بخش ۲۱ - ۲۱ ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه

و منهم: شیخ سنت و قاهر اهل بدعت، ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه

مخصوص بود به ورع و تقوی، و حافظ حدیث پیغمبر بود، علیه السّلام. و این طبقه بجمله از فریقین وی را مبارک داشته‌اند و صحبت مشایخ بزرگ دریافته بود، چون ذوالنون مصری و بشر حافی و سری سقطی و معروف کرخی و مانند ایشان، رضی اللّه عنهم.

و ظاهر الکرامات و صحیح الفراسات بود و اینچه امروز بعضی از مشبهه تعلق بدو کنند آن بر وی افتراست و موضوع و وی از آن جمله بری است.

و وی را اعتقادی است اندر اصول دین پسندیدهٔ علما و چون به بغداد معتزله غلبه کردند گفتند وی راتکلیف باید کرد تا قرآن را مخلوق گوید. پیرو ضعیف بود. دستهاش بر عُقابَیْن کشیدند و هزار تازیانه بزدندش که: «قرآن را مخلوق گوی.» نگفت و اندر آن میانه بند ازارش بگشاد و دستهاش بسته بود. دو دست دیگر پدیدار آمد و ازار ببست. چون این برهان بدیدند بگذاشتندش. و هم اندر آن جراحت فرمان یافت.

و اندر آخر عهد وی قومی به نزدیک وی آمدند و گفتند: «چه گویی اندر این قوم که تو را بزدند؟» گفت: «چه گویم؟ از برای خدای زدند. پنداشتند که من بر باطلم. اگر ایشان بر حق‌اند به مجرد زخم من به قیامت با ایشان خصمی نکنم.»

و وی را کلام است عالی اندر معاملت، و هرکه ازوی مسألتی پرسیدی، اگر معاملتی بودی، جواب گفتی و اگر حقیقتی، حواله به بشر حافی کردی؛ چنان‌که روزی یکی بیامد و گفت: «ما الإخلاصُ؟ قال: «الخَلاصُ مِنْ آفاتِ الأعمالِ.» :«اخلاص چیست؟» گفت: «اخلاص آن است که از آفات اعمال خلاص یابی؛ یعنی: عملت بی ریا و سُمعه شود.» گفت: «ما التّوکّل؟» قال: «الثّقة باللّه.» :«توکل چیست؟» گفت: «باور و استوار داشت خدای اندر روزی خود.»

گفت: «ما الرضا؟» قال: «تسلیم الأمور إلی اللّه.» :«رضا چیست؟» گفت:«آن که کارهای خود به خداوند تعالی سپاری.»

گفت: «ما المحبّة؟» :«محبت چیست؟» گفت: «این از بشر حافی پرس؛ که تا وی زنده است من جواب این نکنم.»

و احمد بن حنبل رحمة اللّه علیه اندر همه احوال ممتحن بود در حال حیات از طعن معتزله، و در حال ممات ازتهمت‌های مشبهه؛ تا حدی که اهل سنت و جماعت آنان که بر حال وی واقف نگشته‌اند وی را تهمت کنند و وی از آن بری است. و اللّه اعلم.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: شیخ سنت و قاهر اهل بدعت، ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه
هوش مصنوعی: و از جمله آن‌ها: شیخ سنت و پیشوای اهل بدعت، ابوعبداللّه احمد بن حنبل، رضی الله عنه.
مخصوص بود به ورع و تقوی، و حافظ حدیث پیغمبر بود، علیه السّلام. و این طبقه بجمله از فریقین وی را مبارک داشته‌اند و صحبت مشایخ بزرگ دریافته بود، چون ذوالنون مصری و بشر حافی و سری سقطی و معروف کرخی و مانند ایشان، رضی اللّه عنهم.
هوش مصنوعی: وی از افرادی بود که به پرهیزگاری و تقوا مشهور بود و به احادیث پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه و آله، بسیار توجه می‌کرد. این گروه از مسلمانان او را مورد احترام قرار داده و در جمع بزرگان دین حضور داشته است، از جمله شخصیت‌های معروفی مانند ذوالنون مصری، بشر حافی، سری سقطی و معروف کرخی. خداوند بر آنان رحمت کند.
و ظاهر الکرامات و صحیح الفراسات بود و اینچه امروز بعضی از مشبهه تعلق بدو کنند آن بر وی افتراست و موضوع و وی از آن جمله بری است.
هوش مصنوعی: ظهور معجزات و صحت بینش‌های درست وجود دارد و هر آنچه که امروز برخی افراد به او نسبت می‌دهند، نادرست و افتراست و او از این امور دور است.
و وی را اعتقادی است اندر اصول دین پسندیدهٔ علما و چون به بغداد معتزله غلبه کردند گفتند وی راتکلیف باید کرد تا قرآن را مخلوق گوید. پیرو ضعیف بود. دستهاش بر عُقابَیْن کشیدند و هزار تازیانه بزدندش که: «قرآن را مخلوق گوی.» نگفت و اندر آن میانه بند ازارش بگشاد و دستهاش بسته بود. دو دست دیگر پدیدار آمد و ازار ببست. چون این برهان بدیدند بگذاشتندش. و هم اندر آن جراحت فرمان یافت.
هوش مصنوعی: او به اصول دین مورد تایید علمای دین اعتقاد داشت. زمانی که معتزله بر بغداد تسلط یافتند، تصمیم گرفتند که او را مجبور کنند تا بگوید قرآن مخلوق است. او پیرو ضعیفی بود و دست‌هایش را به دو عقاب بستند و هزاران ضربه شلاق به او زدند تا این جمله را بگوید. اما او از این کار امتناع کرد و در حین شکنجه، حجابش را باز کرد و دو دست دیگرش ظاهر شد و دوباره حجابش را بست. وقتی آن‌ها این را دیدند، او را رها کردند و همچنین در همان حالت جراحت، او به حال خود بازگشت.
و اندر آخر عهد وی قومی به نزدیک وی آمدند و گفتند: «چه گویی اندر این قوم که تو را بزدند؟» گفت: «چه گویم؟ از برای خدای زدند. پنداشتند که من بر باطلم. اگر ایشان بر حق‌اند به مجرد زخم من به قیامت با ایشان خصمی نکنم.»
هوش مصنوعی: در پایان دوران او، گروهی نزد او آمدند و از او پرسیدند: «نظرت درباره این قومی که به تو آسیب رساندند، چیست؟» او پاسخ داد: «چه می‌توانم بگویم؟ آنها به خاطر خدا به من آسیب زدند. تصور کردند که من بر باطل هستم. اگر آنها بر حق باشند، من به خاطر تنها یک زخم به قیامت با آنها درگیر نخواهم شد.»
و وی را کلام است عالی اندر معاملت، و هرکه ازوی مسألتی پرسیدی، اگر معاملتی بودی، جواب گفتی و اگر حقیقتی، حواله به بشر حافی کردی؛ چنان‌که روزی یکی بیامد و گفت: «ما الإخلاصُ؟ قال: «الخَلاصُ مِنْ آفاتِ الأعمالِ.» :«اخلاص چیست؟» گفت: «اخلاص آن است که از آفات اعمال خلاص یابی؛ یعنی: عملت بی ریا و سُمعه شود.» گفت: «ما التّوکّل؟» قال: «الثّقة باللّه.» :«توکل چیست؟» گفت: «باور و استوار داشت خدای اندر روزی خود.»
هوش مصنوعی: او در صحبت‌های خود در زمینه معاملات بسیار سخنران برجسته‌ای بود و هرکس از او سوالی می‌پرسید، اگر سوال درباره معامله بود، به آن جواب می‌داد و اگر درباره حقیقت بود، به انسان حافی ارجاع می‌داد. به عنوان مثال، روزی یکی آمد و پرسید: «اخلاص چیست؟» او پاسخ داد: «اخلاص یعنی رهایی از آفات اعمال؛ یعنی عملت بدون ریا و نمایش باشد.» سپس پرسید: «توکل چیست؟» او گفت: «توکل یعنی اعتماد به خداوند.»
گفت: «ما الرضا؟» قال: «تسلیم الأمور إلی اللّه.» :«رضا چیست؟» گفت:«آن که کارهای خود به خداوند تعالی سپاری.»
هوش مصنوعی: سوال کرد: «رضا چیست؟» پاسخ داد: «رضا یعنی اینکه کارهایت را به خداوند واگذار کنی.»
گفت: «ما المحبّة؟» :«محبت چیست؟» گفت: «این از بشر حافی پرس؛ که تا وی زنده است من جواب این نکنم.»
هوش مصنوعی: گفت: «محبت چیست؟» پاسخ داد: «این سوال را از بشر حافی بپرس؛ چون تا او زنده است، من نمی‌توانم به این پرسش پاسخ دهم.»
و احمد بن حنبل رحمة اللّه علیه اندر همه احوال ممتحن بود در حال حیات از طعن معتزله، و در حال ممات ازتهمت‌های مشبهه؛ تا حدی که اهل سنت و جماعت آنان که بر حال وی واقف نگشته‌اند وی را تهمت کنند و وی از آن بری است. و اللّه اعلم.
هوش مصنوعی: احمد بن حنبل، رحمت الله علیه، در تمام دوران زندگی‌اش با انتقادهای معتزله مواجه بود و پس از وفات نیز با اتهام‌های مشبهه روبه‌رو شد. به طوریکه برخی از اهل سنت و جماعت که از وضعیت او آگاه نیستند، به او تهمت می‌زنند، اما او از این اتهامات پیراسته است. و خدا داند بهترین.

حاشیه ها

1397/03/19 17:06
احمد

با سلام در پاراگراف سوم ...متنی که گذاشتم دو جا ؛ ایزار ( شلوار یا زیرشلواری ) ؛ ازار تایپ شده ! اصلاح بفرمایید
...
و اندر آن میانه بند( ازارش ) بگشاد و دستهاش بسته بود. دو دست دیگر پدیدار آمد و( ازار ) ببست.