گنجور

بخش ۵ - ۴ ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، کرّم اللّه وجهه و رضی عنهم

و منهم: حجت بر اهل معاملت، و برهان ارباب مشاهدت، امام اولاد نبی و گزیدهٔ نسل علی، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، کرّم اللّه وجهه و رَضِیَ عنهم

و نیز گویند کنیت وی ابوعبداللّه بود، و به لقب وی را باقر خواندندی. مخصوص بود وی به دقایق علوم و به لطایف اشارات اندر کتاب خدای، عزّ و جلّ. وی را کرامات مشهور بود و آیات ازهر و براهین انور.

و گویند ملکی وقتی قصد هلاک وی کرد. کس فرستاد بدو. چون به نزدیک وی اندر آمد از وی عذر خواست و هدیه داد و به نیکویی بازگردانید. گفتند: «ایها الملک، قصد هلاک وی داشتی، تو را با وی دیگرگونه دیدیم، حال چه بود؟» گفت: «چون وی به نزدیک من اندر آمد دو شیر دیدم یکی بر راست و یکی بر چپ وی، و مرا می‌گفتند که: اگر تو بدو قصد کنی ما تو را هلاک کنیم.»

و از وی روایت آرند که وی گفت اندر تفسیر کلام خدای، عزّ و جل: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ و یُؤمِنْ باللّه (۲۵۶/ البقره)»، قال: «مَنْ شَغَلَکَ عَنْ مُطالَعَةِ الحقِّ فَهُوَ طاغُوتُکَ.» بازدارندهٔ تو از مطالعت حق طاغوت توست. نگر به چه چیز محجوبی، بدان چیز بازمانده‌ای و آن حجاب توست. به ترک ان حجاب بگوی تا به کشف اندر رسی و محجوب ممنوع باشد و ممنوع را نباید که دعوی قربت کند.

و از خواص وی یکی روایت کند که: چون از شب لختی برفتی و وی از اوراد فارغ گشتی، آواز بلند برگرفتی به مناجات و گفتی:

«الهی و سیدی، شب اندر آمد و ولایت تصرف مملوکان به سر آمد و ستارگان بر آسمان هویدا شدند و خلق بجمله بخفتند و ناپیدا شدند. صوت مردمان بیارامید و چشمشان بخفت، و از بنو امیّه رمیدند و بایست های خود نهفت، و بنو امیّه درهای خود اندر بستند و پاسبانان برگماشتند و آنان که بدیشان حاجتی داشتند حاجت خود فروگذاشتند. بار خدایا، تو زنده‌ای و پاینده و داننده‌ای و بیننده. غنودن و خواب بر تو روا نیست، و آن که تو را بدین صفت نشناسد هیچ نعمت را سزا نیست. ای آن که چیزی تو را از چیز دیگر باز ندارد و شب و روز اندر بقای تو خلل نیارد. درهای رحمتت گشاده است و مواید نعمتت نهاده است. اجابتت سزای آن که دعا کند و نعمتت برای آن که ثنا گوید. تو آن خداوندی که رد سائل بر تو روا نباشد آن که دعا کند از مؤمنان، و بر درگاهت سائل را بازدارنده‌ای نباشد. از خلق زمین و آسمان بار خدایا، چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم، چگونه دل را به دنیا شاد کنم؟ و چون نامه را یاد کنم، چگونه با چیزی از دنیا قرار کنم؟ و چون ملک الموت را یاد کنم، چگونه از دنیا بهره پذیرم؟ پس از تو خواهم؛ از آن‌چه تو را دانم، و از تو جویم؛ از آن‌چه تو را می‌خوانم: راحتی اندر حال مرگ بی عذاب، و عیشی اندر حال حساب بی عقاب.»

این جمله می‌گفتی و می‌گریستی. تا شبی وی را گفتم: «ای سیدی و سید آبائی، چند گریی و تا چند خروشی؟» گفت: «ای دوست، یعقوب را یکی پسر گم شد چندان بگریست تا چشمهاش سفید گشت و من هژده کس را با پدر خود یعنی حسین و قتیلان کربلا گم کرده‌ام، کم از آن باری که بر فراق ایشان چشم‌ها سفید کنم؟»

این مناجات به عربیت سخت فصیح است،اما ترک تطویل را به پارسی بیاوردم تا مکرر نشود و باز به جایی دیگر آن را بیارم، ان شاء اللّه ربُّ العالمین.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: حجت بر اهل معاملت، و برهان ارباب مشاهدت، امام اولاد نبی و گزیدهٔ نسل علی، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، کرّم اللّه وجهه و رَضِیَ عنهم
هوش مصنوعی: و از جمله آن‌ها: دلیل بر اهل معاملات و برهان بر اهل مشاهده، امام فرزندان پیامبر و بهترین نسل علی، ابوجعفر محمدبن علی ابن حسین ابن علی ابن ابی‌طالب، خداوند چهره‌اش را کرامت بخشد و از آن‌ها راضی باشد.
و نیز گویند کنیت وی ابوعبداللّه بود، و به لقب وی را باقر خواندندی. مخصوص بود وی به دقایق علوم و به لطایف اشارات اندر کتاب خدای، عزّ و جلّ. وی را کرامات مشهور بود و آیات ازهر و براهین انور.
هوش مصنوعی: در مورد او گفته‌اند که کنیتش ابوعبداللّه بوده و به لقب باقر معروف است. او به خاطر دقت در علوم و نکات ظریف آیات کتاب خداوند، عز و جل، شناخته می‌شد. او دارای کرامات مشهور و نشانه‌های روشن بوده است.
و گویند ملکی وقتی قصد هلاک وی کرد. کس فرستاد بدو. چون به نزدیک وی اندر آمد از وی عذر خواست و هدیه داد و به نیکویی بازگردانید. گفتند: «ایها الملک، قصد هلاک وی داشتی، تو را با وی دیگرگونه دیدیم، حال چه بود؟» گفت: «چون وی به نزدیک من اندر آمد دو شیر دیدم یکی بر راست و یکی بر چپ وی، و مرا می‌گفتند که: اگر تو بدو قصد کنی ما تو را هلاک کنیم.»
هوش مصنوعی: یک فرشته تصمیم گرفت که یک نفر را نابود کند و به نزد او فرستاده‌ای فرستاد. وقتی فرستاده به او نزدیک شد، از او عذرخواهی کرد و هدایایی داد و او را با مهربانی بازگرداند. دیگران از آن فرشته پرسیدند: «ای فرشته، تو قصد نابودی او را داشتی، اما اکنون با او به گونه‌ای دیگر رفتار کردی، دلیلش چه بود؟» او پاسخ داد: «زمانی که او به سمت من آمد، دو شیر را در کنار او دیدم؛ یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او. آن شیرها به من گفتند: اگر تو بخواهی به او آسیب بزنی، ما تو را نابود خواهیم کرد.»
و از وی روایت آرند که وی گفت اندر تفسیر کلام خدای، عزّ و جل: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ و یُؤمِنْ باللّه (۲۵۶/ البقره)»، قال: «مَنْ شَغَلَکَ عَنْ مُطالَعَةِ الحقِّ فَهُوَ طاغُوتُکَ.» بازدارندهٔ تو از مطالعت حق طاغوت توست. نگر به چه چیز محجوبی، بدان چیز بازمانده‌ای و آن حجاب توست. به ترک ان حجاب بگوی تا به کشف اندر رسی و محجوب ممنوع باشد و ممنوع را نباید که دعوی قربت کند.
هوش مصنوعی: روایت شده است که فردی در تفسیر آیه‌ای از کلام خداوند فرمود: «هر کس که به طاغوت کافر شود و به الله ایمان آورد»، او گفت: «هر چیزی که تو را از یافتن حقیقت باز دارد، آن همان طاغوت توست.» اگر ببینی که به چه چیزی مشغول هستی، متوجه خواهی شد که به چیزی مانع از دیدن حقیقت هستی و آن چیزی که تو را می‌پوشاند، همان حجاب است. برای آنکه به روشنایی بروی، باید آن حجاب را رها کنی، زیرا چیزی که تو را مانع از دیدن حقیقت کرده، نباید ادعای نزدیکی به خدا کند.
و از خواص وی یکی روایت کند که: چون از شب لختی برفتی و وی از اوراد فارغ گشتی، آواز بلند برگرفتی به مناجات و گفتی:
هوش مصنوعی: یکی از ویژگی‌های او این بود که وقتی از شب گذر کرده و از عبادت‌هایش فارغ می‌شد، صدای بلندی به مناجات بلند می‌کرد و می‌گفت:
«الهی و سیدی، شب اندر آمد و ولایت تصرف مملوکان به سر آمد و ستارگان بر آسمان هویدا شدند و خلق بجمله بخفتند و ناپیدا شدند. صوت مردمان بیارامید و چشمشان بخفت، و از بنو امیّه رمیدند و بایست های خود نهفت، و بنو امیّه درهای خود اندر بستند و پاسبانان برگماشتند و آنان که بدیشان حاجتی داشتند حاجت خود فروگذاشتند. بار خدایا، تو زنده‌ای و پاینده و داننده‌ای و بیننده. غنودن و خواب بر تو روا نیست، و آن که تو را بدین صفت نشناسد هیچ نعمت را سزا نیست. ای آن که چیزی تو را از چیز دیگر باز ندارد و شب و روز اندر بقای تو خلل نیارد. درهای رحمتت گشاده است و مواید نعمتت نهاده است. اجابتت سزای آن که دعا کند و نعمتت برای آن که ثنا گوید. تو آن خداوندی که رد سائل بر تو روا نباشد آن که دعا کند از مؤمنان، و بر درگاهت سائل را بازدارنده‌ای نباشد. از خلق زمین و آسمان بار خدایا، چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم، چگونه دل را به دنیا شاد کنم؟ و چون نامه را یاد کنم، چگونه با چیزی از دنیا قرار کنم؟ و چون ملک الموت را یاد کنم، چگونه از دنیا بهره پذیرم؟ پس از تو خواهم؛ از آن‌چه تو را دانم، و از تو جویم؛ از آن‌چه تو را می‌خوانم: راحتی اندر حال مرگ بی عذاب، و عیشی اندر حال حساب بی عقاب.»
هوش مصنوعی: ای خدا و آقا، شب فرا رسید و زمان تصرف مملکت‌ها به پایان رسید. ستارگان بر آسمان نمایان شدند و مردم به خواب رفتند و ناپدید شدند. صدای مردم آرام شد و چشمانشان بسته شد و از بنی‌امیه دوری جسته و از تهدیدها پنهان شدند. بنی‌امیه درهای خود را بستند و پاسبانانی قرار دادند و آنانی که به آن‌ها نیاز داشتند، درخواست‌های خود را کنار گذاشتند. خدایا، تو همیشگی و پایدار و دانا و بینا هستی. خواب و آرامش برای تو مناسب نیست و هرکه تو را به این صفت نشناسد، شایسته هیچ نعمتی نیست. ای خدایی که هیچ چیز تو را از چیز دیگری باز نمی‌دارد و شب و روز بر وجود تو تأثیری نمی‌گذارد. درهای رحمتت گشوده است و نعمت‌هایت آماده است. دعا را می‌پذیری و نعمت‌هایت برای ثنای توست. تو خداییتی هستی که سائل را رد نمی‌کنی و هیچکدام از مؤمنان را از درگاهت دور نمی‌کنی. خدایا، با یاد مرگ و گور و حساب، چگونه می‌توانم دل را به دنیا خوش کنم؟ و با یاد نامه چگونه می‌توان با دنیای فانی آرامش داشته باشم؟ و با یاد ملک الموت چگونه می‌توانم از دنیا بهره‌مند شوم؟ پس از تو می‌خواهم آنچه را که می‌دانم از تو و درخواست می‌کنم راحتی در زمان مرگ بدون عذاب و خوشی در زمان حساب بدون عقاب.
این جمله می‌گفتی و می‌گریستی. تا شبی وی را گفتم: «ای سیدی و سید آبائی، چند گریی و تا چند خروشی؟» گفت: «ای دوست، یعقوب را یکی پسر گم شد چندان بگریست تا چشمهاش سفید گشت و من هژده کس را با پدر خود یعنی حسین و قتیلان کربلا گم کرده‌ام، کم از آن باری که بر فراق ایشان چشم‌ها سفید کنم؟»
هوش مصنوعی: این فرد همین‌طور ناله می‌کرد و اشک می‌ریخت. یک شب به او گفتم: «ای آقا و مولای من، تا کی می‌خواهی بگرید و تا کی ناله کنی؟» او پاسخ داد: «دوست من، یعقوب به خاطر فقدان یک پسرش آنقدر گریه کرد که چشمانش سفیدی زد. من اما هجده نفر را، از جمله پدرم حسین و کشته‌شدگان کربلا، از دست داده‌ام. آیا کم از آن بار سنگینی که بر فقدان آنها دارم نیست که چشمانم را سفیدی بزنم؟»
این مناجات به عربیت سخت فصیح است،اما ترک تطویل را به پارسی بیاوردم تا مکرر نشود و باز به جایی دیگر آن را بیارم، ان شاء اللّه ربُّ العالمین.
هوش مصنوعی: این مناجات به زبان عربی به شدت فصیح و روان است، اما من برای جلوگیری از طولانی شدن مطالب، آن را به زبان فارسی آورده‌ام تا باز نیازی به تکرار نباشد و در آینده نیز بتوانم به مکانی دیگر منتقل کنم، ان شاء اللّه پروردگار عالم.