گنجور

بخش ۶ - ۵ ابومحمدجعفربن محمدبن علی بن الحسین بن علی، الصادق، رضوان اللّه علیهم اجمعین

و منهم: سیف سنت، و جمال طریقت، و معبر معرفت و مُزیِّن صفوت، ابومحمد جعفربن محمدبن علی بن الحسین بن علی، الصادق، رضوان اللّه علیهم اجمعین

عالی حال و نیکوسیرت بود. آراسته ظاهر و آبادان باطن. و وی را اشارات جمیل است اندر جملهٔ علوم، و مشهور است دقت کلام وی و قوت معانی اندر میان مشایخ، رضی اللّه عنهم اجمعین و وی را کتب معروف است اندر بیان این طریقت.

از وی روایت آرند که گفت: «من عَرَفَ اللّهَ أعْرَضَ عَمّا سَواهُ.»

عارف مُعرض بود از غیر و منقطع از اسباب؛ از آن‌چه معرفت وی عین نکرت بود از غیر، که نکرت جز وی معرفت وی باشد و معرفت جز وی نکرت وی باشد. پس عارف از خلق گسسته بود و به حق پیوسته. غیر را اندر دلش مقدار آن نباشد که بدیشان التفات کند و یا وجود ایشان را چندان خطر نهد که اندر خاطر ذکر ایشان را عقد کند.

و هم از وی روایت آرند که گفت: «لاتَصِحُّ العبادةُ بالتّوبةِ. فَقَدِّمِ التَّوْبَةَ عَلَی العِبادةِ، وقال اللّه، تعالی: التّائبونَ العابدونَ (۱۱۲/ التوبه).»

عبادت جز به توبه راست نیاید، تا خداوند تعالی مقدم کرد توبه را بر عبادت؛ ازیرا که توبه بدایت مقامات است و عبودیت نهایت آن و چون خداوند جل جلاله ذکر عاصیان کرد به توبه فرمود و گفت: «وتوبوا الی اللّه جمیعاً (۳۱/النّور)»، و چون رسول را علیه السّلام یاد کرد، به عبودیت یاد کرد و گفت: «فأوْحی إلی عَبْدِه ما أوحی (۱۰/النّجم).»

و اندر حکایات یافتم که داود طائی رحمة اللّه علیه به نزدیک وی آمد و گفت: «یا پسر رسول خدای، مرا پندی ده که دلم سیاه شده است.» گفت: «یا با سلیمان، تو زاهد زمانهٔ خویشی، تو را به پند من چه حاجت؟» گفت: «ای فرزند پیغمبر، شما را بر همه خلایق فضل است و پند دادن تو مر همه خلایق را واجب.» گفت: «یا باسلیمان، من از آن می‌ترسم که به قیامت جد من اندر من آویزد که: چرا حق متابعت من نگزاردی؟ و این کار به نسبت صحیح و سبب قوی نیست. این کار به معاملت خوب است اندر حضرت حق، تعالی.» داود فرا گریستن آمد و گفت: «بار خدایا، آن که معجون طینت وی از آب نبوت است و ترکیب طبیعت از اصل برهان و حجت، جدش رسول است و مادرش بتول است وی بدین حیرانی است؛ داود که باشد که به معاملت خود معجب گردد؟»

و هم از وی می‌آید که روزی با موالی خود نشسته بود و ایشان را می‌گفت: «بیایید تا بیعت کنیم و عهد بندیم که هر که از میان ما رستگاری یابد، اندر قیامت همه را شفاعت کند.» گفتند: «یا ابن رسول اللّه، تو را به شفاعت ما چه حاجت؟ که جدّ تو شفیع جمله خلقان است.» وی گفت:«من با این افعال شرم دارم که اندر قیامت به روی جدّ خود نگرم.»

این جمله رؤیت عیوب نفس است و این صفت از اوصاف کمال است. جملهٔ متمکنان حضرت خداوند جل جلاله بر این بودند از اولیا و انبیا و رسل. و پیغمبر گفت، علیه السّلام: «اذا أرادَ اللّهُ بعَبْدٍ خیراً بصّرَه بعیوبِ نَفْسِه و عُیوبِ الدُّنیا.» و «هر که از روی تواضع عبودیت سر فرود ارد خداوند تعالی ذکر وی اندر دو جهان بلند گرداند.»

و اگر جملهٔ اهل بیت را یاد کنم و مناقب یک یک برشمرم، این کتاب، بل کتب بسیار حمل عُشر عَشیری از آن نکند. پس این مقدار کفایت بود هدایت قومی را که عقل ایشان را لباس ادراک باشد از مریدان و منکران این طریقت.

اکنون ذکر اصحاب صفّهٔ رسول علیه السّلام بر سبیل ایجاز و اختصار اندر این کتاب بیارم و ما پیش از این کتابی ساخته‌ایم و مر آن را «منهاج الدّین» نام کرده و اندر وی مناقب هر یک به تفصیل بیان کرده؛ اما این‌جا اسامی و کنیتی مفرد بیاریم تا مقصود تو أعزَّکَ اللّه به حصول بود. و باللّه التّوفیقُ.

اطلاعات

منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و منهم: سیف سنت، و جمال طریقت، و معبر معرفت و مُزیِّن صفوت، ابومحمد جعفربن محمدبن علی بن الحسین بن علی، الصادق، رضوان اللّه علیهم اجمعین
هوش مصنوعی: افرادی از نسل پیامبر اسلام به شمار می‌روند که نام آن‌ها در اینجا آمده است: سیف سنت (شمشیر سنت)، جمال طریقت (زیبایی راه و رویکرد)، معبر معرفت (راهی به سوی معرفت) و مُزیّن صفوت (آراسته‌ای از برگزیدگان). این افراد شامل ابومحمد جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی، معروف به صادق هستند و بر همگی آنان درود و رحمت خداوند باد.
عالی حال و نیکوسیرت بود. آراسته ظاهر و آبادان باطن. و وی را اشارات جمیل است اندر جملهٔ علوم، و مشهور است دقت کلام وی و قوت معانی اندر میان مشایخ، رضی اللّه عنهم اجمعین و وی را کتب معروف است اندر بیان این طریقت.
هوش مصنوعی: او انسانی با روحی نیکو و اخلاقی بسیار خوب بود. ظاهری آراسته و باطنی سرشار از زیبایی داشت. در میان علوم، اشاره‌های زیبایی از او وجود دارد و سخنانش با دقت و معانی قوی، در میان مشایخ مورد توجه و شهرت است. همچنین آثار معروفی از او در توضیح این طریقت وجود دارد.
از وی روایت آرند که گفت: «من عَرَفَ اللّهَ أعْرَضَ عَمّا سَواهُ.»
هوش مصنوعی: می‌گویند او گفت: «هر کس خدا را بشناسد، از هر چیز دیگری روی می‌گرداند.»
عارف مُعرض بود از غیر و منقطع از اسباب؛ از آن‌چه معرفت وی عین نکرت بود از غیر، که نکرت جز وی معرفت وی باشد و معرفت جز وی نکرت وی باشد. پس عارف از خلق گسسته بود و به حق پیوسته. غیر را اندر دلش مقدار آن نباشد که بدیشان التفات کند و یا وجود ایشان را چندان خطر نهد که اندر خاطر ذکر ایشان را عقد کند.
هوش مصنوعی: عارف از دنیای مادی و عوام مردم جدا شده و به شناختی عمیق رسیده است. او به قدری در شناخت خود غرق است که هیچ چیز غیر از این شناخت او را مشغول نمی‌کند. برای او، شناخت و فهم جزئی از وجودش شده و ارتباطش با دیگران به کلی قطع است. او به حقیقت پیوسته و دلش آن‌قدر از تعلقات دنیوی پاک شده که دیگر به زحمت و اهمیت افراد دیگر توجه نمی‌کند و وجود آنها در ذهنش جا ندارد.
و هم از وی روایت آرند که گفت: «لاتَصِحُّ العبادةُ بالتّوبةِ. فَقَدِّمِ التَّوْبَةَ عَلَی العِبادةِ، وقال اللّه، تعالی: التّائبونَ العابدونَ (۱۱۲/ التوبه).»
هوش مصنوعی: روایتی از او نقل شده که می‌گوید: «عبادت بدون توبه صحیح نیست. پس توبه را بر عبادت مقدم بدارید.» همچنین خداوند تعالی فرموده است: «توبه‌کنندگان و عبادت‌کنندگان».
عبادت جز به توبه راست نیاید، تا خداوند تعالی مقدم کرد توبه را بر عبادت؛ ازیرا که توبه بدایت مقامات است و عبودیت نهایت آن و چون خداوند جل جلاله ذکر عاصیان کرد به توبه فرمود و گفت: «وتوبوا الی اللّه جمیعاً (۳۱/النّور)»، و چون رسول را علیه السّلام یاد کرد، به عبودیت یاد کرد و گفت: «فأوْحی إلی عَبْدِه ما أوحی (۱۰/النّجم).»
هوش مصنوعی: عبادت تنها از طریق توبه واقعی است که به نتیجه می‌رسد، زیرا خداوند توبه را بر عبادت مقدم قرار داده است. توبه آغاز مسیرهای روحانی است و عبودیت در نهایت آن قرار دارد. وقتی خداوند در قرآن از گناهان یاد می‌کند، دعوت به توبه می‌کند و می‌فرماید: «و همگی به سوی خدا توبه کنید». همچنین در مورد پیامبر، به مقام عبودیت او اشاره می‌کند و می‌فرماید: «به بنده‌اش وحی کرد».
و اندر حکایات یافتم که داود طائی رحمة اللّه علیه به نزدیک وی آمد و گفت: «یا پسر رسول خدای، مرا پندی ده که دلم سیاه شده است.» گفت: «یا با سلیمان، تو زاهد زمانهٔ خویشی، تو را به پند من چه حاجت؟» گفت: «ای فرزند پیغمبر، شما را بر همه خلایق فضل است و پند دادن تو مر همه خلایق را واجب.» گفت: «یا باسلیمان، من از آن می‌ترسم که به قیامت جد من اندر من آویزد که: چرا حق متابعت من نگزاردی؟ و این کار به نسبت صحیح و سبب قوی نیست. این کار به معاملت خوب است اندر حضرت حق، تعالی.» داود فرا گریستن آمد و گفت: «بار خدایا، آن که معجون طینت وی از آب نبوت است و ترکیب طبیعت از اصل برهان و حجت، جدش رسول است و مادرش بتول است وی بدین حیرانی است؛ داود که باشد که به معاملت خود معجب گردد؟»
هوش مصنوعی: داود طائی به نزد سلیمان رفت و از او خواست که پندش دهد زیرا احساس می‌کرد دلش تیره شده است. سلیمان با تعجب گفت که او به عنوان یک زاهد نیازی به پند ندارد و فرزند پیامبر بودن او باعث می‌شود که همه موجودات باید از نصیحت او بهره‌مند شوند. داود به سلیمان گفت که از عذاب قیامت می‌ترسد و نگران است که جدش از او سوال کند که چرا از راه حق پیروی نکرده است. او ادامه داد که این رفتار در برابر خداوند منطقی نیست و بهتر است که به خوبی رفتار کند. این موضوع باعث شد که داود تحت تأثیر قرار گیرد و از عمق دلش گریه کند و به خداوند دعا کند که چرا کسی با چنین خصوصیات والایی همچنان در حیرت و سرگردانی است.
و هم از وی می‌آید که روزی با موالی خود نشسته بود و ایشان را می‌گفت: «بیایید تا بیعت کنیم و عهد بندیم که هر که از میان ما رستگاری یابد، اندر قیامت همه را شفاعت کند.» گفتند: «یا ابن رسول اللّه، تو را به شفاعت ما چه حاجت؟ که جدّ تو شفیع جمله خلقان است.» وی گفت:«من با این افعال شرم دارم که اندر قیامت به روی جدّ خود نگرم.»
هوش مصنوعی: روزی، او با دوستانش نشسته بود و از آنها خواست که بیایند و پیمان ببندند که هر کدام از آنها که در روز قیامت نجات یابد، به دیگران شفاعت کند. دوستانش گفتند: «ای پسر رسول خدا، تو که به شفاعت ما نیازی نداری، زیرا جد تو شفیع تمام مخلوقات است.» او پاسخ داد: «من به خاطر اعمال خود شرمنده هستم و نمی‌خواهم در قیامت به چهره جد خود نگاه کنم.»
این جمله رؤیت عیوب نفس است و این صفت از اوصاف کمال است. جملهٔ متمکنان حضرت خداوند جل جلاله بر این بودند از اولیا و انبیا و رسل. و پیغمبر گفت، علیه السّلام: «اذا أرادَ اللّهُ بعَبْدٍ خیراً بصّرَه بعیوبِ نَفْسِه و عُیوبِ الدُّنیا.» و «هر که از روی تواضع عبودیت سر فرود ارد خداوند تعالی ذکر وی اندر دو جهان بلند گرداند.»
هوش مصنوعی: این جمله نشان‌دهنده‌ی دیدن نقص‌ها و عیوب نفس است و این ویژگی از صفات کمال به شمار می‌آید. بندگان خداوند که در مقام‌های بالا قرار دارند، از اولیا، انبیا و پیامبران همواره به این نکته واقف بودند. پیامبر (علیه‌السلام) نیز فرمودند: «اگر خداوند اراده کند که خیری به بنده‌ای برساند، او را به عیوب نفس و عیوب دنیا آگاه می‌سازد.» همچنین بیان شده است که «هر کس از روی تواضع و بندگی سر تسلیم فرود آورد، خداوند بلند مرتبه نام او را در دو جهان بزرگ می‌گرداند.»
و اگر جملهٔ اهل بیت را یاد کنم و مناقب یک یک برشمرم، این کتاب، بل کتب بسیار حمل عُشر عَشیری از آن نکند. پس این مقدار کفایت بود هدایت قومی را که عقل ایشان را لباس ادراک باشد از مریدان و منکران این طریقت.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم فضایل اهل بیت را یادآوری کنم و به ذکر ویژگی‌های هر یک بپردازم، این کتاب و حتی چندین کتاب دیگر نیز نمی‌تواند به درستی حقایق آن را بیان کند. بنابراین، این مقداری که گفته شد، برای هدایت قومی که عقلشان قادر به فهم این مسائل است، کافی است، چه آنها که پیرو این روش هستند و چه کسانی که آن را انکار می‌کنند.
اکنون ذکر اصحاب صفّهٔ رسول علیه السّلام بر سبیل ایجاز و اختصار اندر این کتاب بیارم و ما پیش از این کتابی ساخته‌ایم و مر آن را «منهاج الدّین» نام کرده و اندر وی مناقب هر یک به تفصیل بیان کرده؛ اما این‌جا اسامی و کنیتی مفرد بیاریم تا مقصود تو أعزَّکَ اللّه به حصول بود. و باللّه التّوفیقُ.
هوش مصنوعی: حال می‌خواهیم به طور مختصر و خلاصه، نام اصحاب صفّه‌ی پیامبر را در این کتاب ذکر کنیم. پیش‌تر کتاب دیگری به نام «منهاج الدّین» نوشته‌ایم که در آن به تفصیل فضایل هر یک از آن‌ها را بیان کرده‌ایم. اما در این‌جا فقط نام و کنیه‌های آن‌ها را ذکر خواهیم کرد تا هدف شما به خوبی حاصل شود. و خداوند توفیق دهد.

حاشیه ها

1397/02/01 09:05
سید احمد

در عبارت "لا تصح العبادة" کلمه الا از متن افتاده است. لطفا آنرا تصحیح فرمایید به : لا تصح العبادة الا بالتوبة
تشکر