شمارهٔ ۵۹ - مجارات
ای روز روشنت ز شب تیره در حجاب
وی زیر سایه بان سر زلفت آفتاب
دست قضا ز آیت خوبی به کلک صنع
بنوشت گرد آتش رویت خطی چو آب
گه ماه تام در دل شب می شود نهان
گه پیچ زلف در بر خط می رود به تاب
باشد به زیر دامن شب، دل فروز روز
دارد به جیب ابر سیه، ماهتاب تاب
سطری نبشت بر مه تابان ز گرد عود
خطی کشید بر گل خندان ز مشک ناب
ای خط جان فزای تو جان بخش مرد و زن
وی زلف دلربای تو دلبند شیخ و شاب
زلفت به کار خسته دلان می زند گره
خطت به خون سوختگان می کند شتاب
رخسار مه به مشک سیه کرده ای نهان
یا پیش گل ز سنبل تر بسته ای نقاب؟
شاها! ز حیدر ار بستانی خطی به خون
چون بنده از درت نگریزد به هیچ باب
شمارهٔ ۵۸ - و له ایضا: خواهم که حاجت من بیدل روا کنیشمارهٔ ۶۰ - فی البدیهه: نوروز و عید ماست که روی تو دیدهایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای روز روشنت ز شب تیره در حجاب
وی زیر سایه بان سر زلفت آفتاب
هوش مصنوعی: ای روزی که روشناییات از شب تاریک حجاب میآید، تو زیر سایهی زیبایی تار مویت مانند آفتاب درخشان هستی.
دست قضا ز آیت خوبی به کلک صنع
بنوشت گرد آتش رویت خطی چو آب
هوش مصنوعی: سرنوشت با قلم آفرینش، به خوبیهای تو اشاره کرده است. بر چهرهات نشانهای مانند خطی که بر سطح آب میافتد، نقش بسته است.
گه ماه تام در دل شب می شود نهان
گه پیچ زلف در بر خط می رود به تاب
هوش مصنوعی: گاهی ماه کامل در دل شب پنهان میشود و گاهی پیچ و تاب زلف، بر خطی که یادآور زیبایی است، میافتد.
باشد به زیر دامن شب، دل فروز روز
دارد به جیب ابر سیه، ماهتاب تاب
هوش مصنوعی: زیر سایه شب، روزی روشن و دلانگیز وجود دارد و در جیب ابرهای تیره، نور مهتاب میدرخشد.
سطری نبشت بر مه تابان ز گرد عود
خطی کشید بر گل خندان ز مشک ناب
هوش مصنوعی: بر روی ماه تابان، سطری نوشت و خطی زیبا بر گل خندان از خوشبوترین مشک کشید.
ای خط جان فزای تو جان بخش مرد و زن
وی زلف دلربای تو دلبند شیخ و شاب
هوش مصنوعی: خط تو جانبخش زندگی مردم است و زلفهای دلنشین تو همه را مجذوب کرده، چه مردان و چه زنان.
زلفت به کار خسته دلان می زند گره
خطت به خون سوختگان می کند شتاب
هوش مصنوعی: زلف تو به دلهای خسته محبت گره میزند و خط و نشان چهرهات بر دل سوختگان سرعت میبخشد.
رخسار مه به مشک سیه کرده ای نهان
یا پیش گل ز سنبل تر بسته ای نقاب؟
هوش مصنوعی: تو با چه زیبا رویی، چهرهی خود را به رنگ مشکی آرایش کردهای، آیا میخواهی زیباییات را از دنیا پنهان کنی یا در کنار گل و سنبل به زیباییات افزودهای؟
شاها! ز حیدر ار بستانی خطی به خون
چون بنده از درت نگریزد به هیچ باب
هوش مصنوعی: ای پادشاه! اگر از حیدر، که درختی پر بار است، بُرش و خونی بر زمین برود، این خون مانند بندهای است که از درِ تو میگریزد و به هیچ در دیگری نمیرسد.

حیدر شیرازی