گنجور

شمارهٔ ۵۷ - و له ایضا

روزی است عید کز همه ایام خوشترست
وز روز عید، روی دلارام خوشترست
گل خرم و خوش است، ولی در میان گل
دربر گرفته یار گل اندام خوشترست
ای ناتمام! نسبت رویش به مه مکن
زآن رو که روی او ز مه تام خوشترست
جانا! ز زلف خویش دلم را رها مکن
کین مرغ پای بسته درین دام خوشترست
بیمار گشت حیدر و بر یاد لعل تو
هر دم که باده می‌خورد از جام، خوشترست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی است عید کز همه ایام خوشترست
وز روز عید، روی دلارام خوشترست
هوش مصنوعی: روزی وجود دارد که از همه روزهای دیگر زیباتر و شادتر است و در آن روز، چهره معشوق بسی زیباتر و دلرباتر است.
گل خرم و خوش است، ولی در میان گل
دربر گرفته یار گل اندام خوشترست
هوش مصنوعی: گل زیبا و خوشبوست، اما در کنار گل، یار خوش‌اندامی که در آغوش گرفته شده، از آن گل هم خوش‌نما‌تر است.
ای ناتمام! نسبت رویش به مه مکن
زآن رو که روی او ز مه تام خوشترست
هوش مصنوعی: ای ناتمام! به نسبت زیبایی‌ات با ماه نپرداز، زیرا زیبایی او از زیبایی تمام ماه‌ها دل‌انگیزتر است.
جانا! ز زلف خویش دلم را رها مکن
کین مرغ پای بسته درین دام خوشترست
هوش مصنوعی: عزیزم! لطفاً دل مرا از دست زلف خود نگیر، زیرا این پرنده که به دام افتاده، در این تله برایم عزیزتر است.
بیمار گشت حیدر و بر یاد لعل تو
هر دم که باده می‌خورد از جام، خوشترست
هوش مصنوعی: حیدر هر بار که از جام شراب می‌نوشد و به یاد لعل تو می‌افتد، حالتی بیمارگونه دارد و این یاد تو برایش شیرین‌تر از هر چیز دیگری است.