گنجور

شمارهٔ ۵۵ - و له ایضا

به حرف من چو نهاد این زمان نگار انگشت
به اشک دیدهٔ خونین کنم نگار انگشت
بگفتم از لب شیرین مرا بده کامی
نهاد بر لب شیرین آبدار انگشت
محقق از خط ریحان یار رشک برد
در آن زمان که نویسد خط غبار انگشت
از آن زمان که تو از دست من به در رفتی
همی‌گزیم به دندان هزار بار انگشت
اگر چنان که تو با ما بدین نسق باشی
برآوریم ز دستت به زینهار انگشت
چو گویم اشهد ان لا اله الا الله
برآوریم به پیش تو آشکار انگشت
ز حیدر- ای صنم!- ار خرده‌ای پدید آمد
به حرف او منه- ای سرو گل عذار!- انگشت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حرف من چو نهاد این زمان نگار انگشت
به اشک دیدهٔ خونین کنم نگار انگشت
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق به صحبت من گوش می‌دهد، حالتی از غم به من دست می‌دهد که انگار می‌خواهم با اشک‌های خونین چهره‌ام را نشان دهم.
بگفتم از لب شیرین مرا بده کامی
نهاد بر لب شیرین آبدار انگشت
هوش مصنوعی: گفتم که از دهان شیرین تو مزد بگیرم، تو هم انگشتی بر لب شیرین و ترم گذاشتی.
محقق از خط ریحان یار رشک برد
در آن زمان که نویسد خط غبار انگشت
هوش مصنوعی: تحقیق‌کننده از اینکه دوستش با خط زیبا و خوشنویسی‌اش، نوشتاری به جا می‌گذارد، حسادت می‌کند، به ویژه زمانی که اثر انگشتش را بر روی آن خط می‌بیند که اثر و نشان اوست.
از آن زمان که تو از دست من به در رفتی
همی‌گزیم به دندان هزار بار انگشت
هوش مصنوعی: از زمانی که تو از زندگی‌ام رفتی، هر روز هزار بار حسرت و غم می‌خورم و انگشت به دندان می‌زنم.
اگر چنان که تو با ما بدین نسق باشی
برآوریم ز دستت به زینهار انگشت
هوش مصنوعی: اگر تو با ما به این شکل رفتار کنی، ما از دستت به سختی و زحمت خودمان را نجات خواهیم داد.
چو گویم اشهد ان لا اله الا الله
برآوریم به پیش تو آشکار انگشت
هوش مصنوعی: وقتی می‌گویم که پروردگاری جز خدا نیست، به نشانه‌اش با انگشت به تو اشاره می‌کنم.
ز حیدر- ای صنم!- ار خرده‌ای پدید آمد
به حرف او منه- ای سرو گل عذار!- انگشت
هوش مصنوعی: ای محبوب، اگر چه از حیدر خرده‌ای به وجود آمده، به حرف او توجه نکن و به زیبایی خود ادامه بده.