شمارهٔ ۵۴ - و له ایضا
چنان که قطرهٔ شبنم ز ارغوان بچکد
عرق ز عارض آن ماه مهربان بچکد
ز شرم آتش و آب رخش به طرف چمن
گل آب گردد و بر روی گلستان بچکد
اگر ز دیدهٔ من یک زمان نهان گردد
هزار قطرهٔ خونم ز دیدگان بچکد
ز دست دیده و دل روز و شب به فریادم
ز بس که خون دل از دیدهام روان بچکد
گهر چو رستهٔ دندان او کجا باشد؟
که قطرهای است از ابر درفشان بچکد
چو ترک عربده جویش سنان غمزه کشد
عجب نباشد اگر خونش از سنان بچکد
اگر به نرگس مستش نظر کنم از شرم
هزار قطره گلابش ز ارغوان بچکد
به یاد آتش و آب لب شکرریزش
«هزار بیت بگویم که آب از آن بچکد»
چو وصف گوهر دندان او کند حیدر
هزار لؤلؤ شهوارش از زبان بچکد
شمارهٔ ۵۳ - سوگندنامه: به آفتابِ جمالت، به نورِ صبحِ جلالشمارهٔ ۵۵ - و له ایضا: به حرف من چو نهاد این زمان نگار انگشت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان که قطرهٔ شبنم ز ارغوان بچکد
عرق ز عارض آن ماه مهربان بچکد
هوش مصنوعی: مانند اینکه قطرهٔ شبنم از گل ارغوان بچکد، عرق از چهرهٔ آن ماه مهربان نیز فرو میریزد.
ز شرم آتش و آب رخش به طرف چمن
گل آب گردد و بر روی گلستان بچکد
هوش مصنوعی: از شدت شرم، چهرهاش مانند آتش و آب در کنار چمن، به قطرات نرمی تبدیل میشود که بر روی گلها و باغ جاری میشود.
اگر ز دیدهٔ من یک زمان نهان گردد
هزار قطرهٔ خونم ز دیدگان بچکد
هوش مصنوعی: اگر از نظر من دور شوی، هزاران قطرهٔ خون از چشمانم بریزد.
ز دست دیده و دل روز و شب به فریادم
ز بس که خون دل از دیدهام روان بچکد
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که در دل و چشم دارم، روز و شب به کمک و نجات من نیازمندم، زیرا آنقدر غمگینم که اشک هایم بیوقفه از چشمم سرازیر میشود.
گهر چو رستهٔ دندان او کجا باشد؟
که قطرهای است از ابر درفشان بچکد
هوش مصنوعی: اگر گوهر به دلیل دندان او آزاد شده باشد، این قطره کجا خواهد بود؟ زیرا مانند قطرهای است که از ابر در حال بارش پایین میریزد.
چو ترک عربده جویش سنان غمزه کشد
عجب نباشد اگر خونش از سنان بچکد
هوش مصنوعی: وقتی که یک ترک با چالاکی به سراغ جنگ برود، اگر خون او از نیزهاش بریزد، چیز عجیبی نخواهد بود.
اگر به نرگس مستش نظر کنم از شرم
هزار قطره گلابش ز ارغوان بچکد
هوش مصنوعی: اگر به چشمهای زیبا و سرمست او نگاه کنم، از شرم و حیا، هزار قطره عطر گل بر روی قرمز ارغوانی او خواهد چکید.
به یاد آتش و آب لب شکرریزش
«هزار بیت بگویم که آب از آن بچکد»
هوش مصنوعی: در یادآوری آتش و آب، میتوانم هزاران بیت بگویم که از آنها آب بریزد و شکر شیرینی بیافریند.
چو وصف گوهر دندان او کند حیدر
هزار لؤلؤ شهوارش از زبان بچکد
هوش مصنوعی: وقتی حیدر به توصیف دندانهایش میپردازد، آنقدر زیبا و چشمنواز است که هزاران مروارید از زبانش میریزد.

حیدر شیرازی