شمارهٔ ۴۸ - و له ایضا
 به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید 
 به صید کردن مرغ دلم چو باز آید 
 به ناز در چمن جان خود کنم جایش 
 اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید 
 به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم 
 چو رود، کار من بی نوا بساز آید 
 کسی که دیده به محراب ابرویت افکند 
 به پیش قبله ی روی تو در نماز آید 
 بر آنکه روز رخت را شبی نظاره کند 
 دل رمیده ی من در شب دراز آید 
 هر آنکه رشته ی مهر تو در دلش باشد 
 چو شمع از آتش مهر تو در گداز آید 
 ز غصه حیدر آشفته دل به پای طلب 
 همیشه بر سر کوی تو از نیاز آید 
شمارهٔ ۴۷ - و له ایضا: ز گریه مردم چشمم نشسته در خون استشمارهٔ ۴۹ - و له ایضا: به حسرت از قفس سینه مرغ جان برود 
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید 
 به صید کردن مرغ دلم چو باز آید 
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق با ناز و زیباییاش از در وارد شود، دل من مثل پرندهای که به دام افتاده، شادمان خواهد شد و آمادهی شکار کردن خواهد بود.
 به ناز در چمن جان خود کنم جایش 
 اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید 
هوش مصنوعی: اگر معشوقی مانند سرو ناز به چمن بیاید، با کمال دل و زیبایی خود، جانم را در آنجا قرار میدهم.
 به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم 
 چو رود، کار من بی نوا بساز آید 
هوش مصنوعی: اگر در مجلسی بتوانم به مانند یک رود، بر خودم تسلط پیدا کنم، در این صورت، وضعیت من به گونهای خواهد شد که هیچ غمی نخواهم داشت.
 کسی که دیده به محراب ابرویت افکند 
 به پیش قبله ی روی تو در نماز آید 
هوش مصنوعی: کسی که به ابروهای زیبایت نگاه کند، در حقیقت در برابر پرچم و نشانهات، انگار در حال نماز خواندن است.
 بر آنکه روز رخت را شبی نظاره کند 
 دل رمیده ی من در شب دراز آید 
هوش مصنوعی: دل بیتاب من، در این شب طولانی، گروهی آماده میشود تا روزی که چهرهات را ببینم به تماشا بیایم.
 هر آنکه رشته ی مهر تو در دلش باشد 
 چو شمع از آتش مهر تو در گداز آید 
هوش مصنوعی: هر کس که محبت تو را در دل داشته باشد، مانند شمعی است که با حرارت محبت تو ذوب میشود.
 ز غصه حیدر آشفته دل به پای طلب 
 همیشه بر سر کوی تو از نیاز آید 
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوه حیدر (علی) دل من به هم ریخته است و همیشه برای رسیدن به تو در کنار کوی تو از نیاز مینالم.

حیدر شیرازی