شمارهٔ ۴۷ - و له ایضا
 ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است 
 ببین که در طلبت حال مردمان چون است 
 به یاد لعل تو، بی چشم مست میگونت 
 ز جام غم می لعلی که می خورم خون است 
 ز مشرق سر کوی، آفتاب طلعت تو 
 اگر طلوع کند طالعم همایون است 
 حکایت لب شیرین کلام فرهاد است 
 شکنج طرهٔ لیلی مقام مجنون است 
 دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است 
 سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است 
 ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی! 
 که رنج خاطرم از جور دور گردون است 
 از آن نفس که ز چنگم برفت رود عزیز 
 کنار دیدهٔ من همچو رود جیحون است 
 چگونه شاد شود اندرون غمگینم 
 به اختیار که از اختیار بیرون است 
 ز بیخودی طلب یار میکند حیدر 
 چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است 
شمارهٔ ۴۶ - و له ایضا: وجود خاکی من گرچه می دهی بر بادشمارهٔ ۴۸ - و له ایضا: به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید 
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است 
 ببین که در طلبت حال مردمان چون است 
هوش مصنوعی: عزیز من، به خاطر عشق و دلبستگیام به تو، چشمانم از اشک پر شده و مانند خون میسوزد. حال و روز کسانی که در جستجوی عشق تو هستند، چگونه است؟
 به یاد لعل تو، بی چشم مست میگونت 
 ز جام غم می لعلی که می خورم خون است 
هوش مصنوعی: به خاطر یاد لبهای زیبای تو، به حال مستی و غمزده، از جام اندوهی که مینوشم لذت میبرم، اما این نوشیدنی به تلخی خون میماند.
 ز مشرق سر کوی، آفتاب طلعت تو 
 اگر طلوع کند طالعم همایون است 
هوش مصنوعی: اگر چهرهی زیبای تو از سمت مشرق نمایان شود، روزگار من نیز خوشبخت و روشن خواهد بود.
 حکایت لب شیرین کلام فرهاد است 
 شکنج طرهٔ لیلی مقام مجنون است 
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی کلام فرهاد اشاره دارد که حاکی از شیرینی و دلنوازی کلمات اوست. همچنین، به تعبیری میتوان گفت که پیچیدگی و لطافت موهای لیلی، نمایانگر مقام و حال و هوای مجنون است. در واقع، این دو تصویر نمادین، نشاندهندهی عمق و زیبایی عشق و عواطف انسانی هستند.
 دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است 
 سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است 
هوش مصنوعی: دلم را به یاد تو زنده کن که قامتت به زیبایی سروهاست. صحبت کن، زیرا سخنانت نرم و دلنشین است.
 ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی! 
 که رنج خاطرم از جور دور گردون است 
هوش مصنوعی: ای ساقی، از دور برایم بادهای بیاور تا آرامش را به جانم برسانی! چون خاطرم از سختیهای این دنیا رنجیده است.
 از آن نفس که ز چنگم برفت رود عزیز 
 کنار دیدهٔ من همچو رود جیحون است 
هوش مصنوعی: نفس گرامیای که از دستم رفته، برمیگردد و در کنار چشمانم مانند رود جیحون جاری است.
 چگونه شاد شود اندرون غمگینم 
 به اختیار که از اختیار بیرون است 
هوش مصنوعی: چطور میتوانم درون غمگینم را شاد کنم در حالیکه این شادی نتیجهی انتخاب من نیست و خارج از اختیار من قرار دارد؟
 ز بیخودی طلب یار میکند حیدر 
 چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است 
هوش مصنوعی: حیدر از شدت بیخودی و عشق، به دنبال یار میگردد، مانند کسی که واقعا نیازمند است و برای به دست آوردن ثروتی بزرگ مانند گنج قارون، تلاش میکند.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
   "ساز و آواز اوج"  
 با صدای  سیدعبدالحسین مختاباد    (آلبوم شبانگاهان (بوی گل))
   "ساز و آواز راست پنجگاه"  
 با صدای  مجتبی عسگری    (آلبوم نارنگ)
حاشیه ها
 1403/10/16 00:01
محمد ملکی
این شعر از حافظ است یا از حیدر؟
در سخنرانییی از دکتر رضا ضیاء می شنیدم که این شعر از حیدر است و متاسفانه با استفاده از این شعر، برخی گفته اند که حافظ پسری داشته و او فوت کرده!!! در حالی که حیدر شیرازی این شعر را گفته. و همینطور شعر المنه لله که در میکده باز است...
ولی راستی، حیدر شیرازی نیز شاعر بزرگی بوده است که این چنین معانی عاشقانه ای را در شعر های خود جای داده است. درود و رحمت خدا هم بر حیدر شیرین سخن و هم بر حافظ شیرین سخن.

حیدر شیرازی