گنجور

شمارهٔ ۴۶ - و له ایضا

وجود خاکی من گرچه می دهی بر باد
هزار جان عزیزم فدای جان تو باد
هوای آتش و آب رخت نگویم ترک
گرم چو خاک دهی عمر نازنین بر باد
اگر چه ترک تو تیغ جفا کشیده بود
ببوسمت لب شیرین و هر چه باداباد!‏
خوشا نگار گل اندام و باغ نوروزی
خوشا هوای مصلا و آب رکناباد
خرابه ی دل حیدر که خانه ی غم تست
ز گنج وصل تو خوش باشد ار شود آباد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وجود خاکی من گرچه می دهی بر باد
هزار جان عزیزم فدای جان تو باد
هوش مصنوعی: وجود مادی من هرچند که به باد می‌رود و از بین می‌رود، جان عزیز و گرانبهایم فدای جان تو می‌شود.
هوای آتش و آب رخت نگویم ترک
گرم چو خاک دهی عمر نازنین بر باد
هوش مصنوعی: در فکر آتش و آب نیستم، نمی‌خواهم از لذت‌های زودگذر بگویم. هرچند ممکن است زندگی زیبا باشد، اما اگر خاک بر آن بیفزایی، عمر شیرین و ارزشمند ما به باد خواهد رفت.
اگر چه ترک تو تیغ جفا کشیده بود
ببوسمت لب شیرین و هر چه باداباد!‏
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه جدایی تو درد و سختی به همراه داشته، من هنوز تو را با تمام وجودم می‌بوسم و به هر چه پیش بیاید، رضایت می‌دهم!
خوشا نگار گل اندام و باغ نوروزی
خوشا هوای مصلا و آب رکناباد
هوش مصنوعی: چه زیباست دختری با اندام گل مانند و باغی در روزهای نوروز، چه دلپذیر است هوای مصلا و آب رکن‌آباد.
خرابه ی دل حیدر که خانه ی غم تست
ز گنج وصل تو خوش باشد ار شود آباد
هوش مصنوعی: اگر دل حیدر که مملو از غم است، به خاطر وصال تو آباد شود، پس خوب است که در این خرابه زندگی کنم.