شمارهٔ ۴۳ - و له ایضا
نگار عهد شکن بی وفای دوران است
بیا و دور رخش را ببین که دور آن است
خطش چو خضر و دو زلفش بسان ظلمات است
ولی لب و دهنش همچو آب حیوان است
دمی که در نظرم آن نگار دلجوی است
شبی که در برم آن راحت دل و جان است
بهار و باده و معشوق و چنگ و بانگ دف است
بهشت و کوثر و حور و قصور و رضوان است
کمند زلف تو چون درکشم که دلگیرست؟
دهان تنگ تو چون بنگرم که پنهان است؟
به کفر زلف تو ایمان خویش تازه کنم
که کفر زلف توام ماورای ایمان است
کسی که روی بگرداند از تو، بی دین است
هر آنکه سجده ی رویت کند مسلمان است
ز بار غصه و باران غم که می بارد
چه بار بر دل من حاصل است و بار آن است
تو عهد مشکن و پیمان، چو عاشقی حیدر
که یار عهدشکن سخت سست پیمان است
شمارهٔ ۴۲ - و له ایضا: طریق شب روی- ای دل!- ز دست نگذاریشمارهٔ ۴۴ - و له ایضا: بیا که درد مرا از لب تو درمان است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگار عهد شکن بی وفای دوران است
بیا و دور رخش را ببین که دور آن است
هوش مصنوعی: عشق بیوفا و عهدشکن است، بیایید و زیبایی چهرهاش را ببینید که چگونه تاریکی و غم را به دور خود میتاباند.
خطش چو خضر و دو زلفش بسان ظلمات است
ولی لب و دهنش همچو آب حیوان است
هوش مصنوعی: نقش و خط او مانند خط خضر (خط زیبای معروف) است و دو زلفش همچون تاریکیها به نظر میرسد، اما لب و دهانش مانند آب حیات زیبا و دلپذیر است.
دمی که در نظرم آن نگار دلجوی است
شبی که در برم آن راحت دل و جان است
هوش مصنوعی: لحظهای که آن معشوق دلنشین در نظر من است، شبی که در آغوشم آرامش دل و جانم را به دست میآورد.
بهار و باده و معشوق و چنگ و بانگ دف است
بهشت و کوثر و حور و قصور و رضوان است
هوش مصنوعی: بهار، شراب، محبوب، موسیقی و صدای دف همگی نشاندهندهای از لذتهای دنیوی هستند که بهشت و نعمتهای آن، مثل حور و قصر و رضوان، را یادآوری میکنند. این موارد نشاندهنده شادی و خوشی در زندگی هستند که مشابه یا معادل نعمتهایی است که در دنیای دیگر تصور میشود.
کمند زلف تو چون درکشم که دلگیرست؟
دهان تنگ تو چون بنگرم که پنهان است؟
هوش مصنوعی: وقتی که موهای تو را بگیرم، حس میکنم دلتنگی به سراغم میآید. و وقتی که به دهان کوچکت نگاه میکنم، احساس میکنم چیزی درون آن پنهان شده است.
به کفر زلف تو ایمان خویش تازه کنم
که کفر زلف توام ماورای ایمان است
هوش مصنوعی: من به خاطر زلف زیبای تو، ایمان خود را دوباره زنده میکنم، زیرا زیبایی زلف تو چیزی فراتر از ایمان و اعتقاد است.
کسی که روی بگرداند از تو، بی دین است
هر آنکه سجده ی رویت کند مسلمان است
هوش مصنوعی: کسی که از تو روی گرداند، بیدین است و هر کس که برای تو سجده کند، مسلمان به شمار میآید.
ز بار غصه و باران غم که می بارد
چه بار بر دل من حاصل است و بار آن است
هوش مصنوعی: از غم و ناراحتیهایی که بر دلم سنگینی میکند، به اندازهی باران طوفانی، سنگینی وجودم را احساس میکنم و این بار سنگین را تحمل میکنم.
تو عهد مشکن و پیمان، چو عاشقی حیدر
که یار عهدشکن سخت سست پیمان است
هوش مصنوعی: هرگز عهد و پیمان خود را نشکن، زیرا مانند حیدر که عاشق است، دوست او که پیمانشکن است، در وفاداری و استحکام قرار ندارد.