گنجور

شمارهٔ ۴ - و له ایضا

سرو آزاد که در باغ نشانند او را
بندهٔ قامت رعنای تو خوانند او را
آن جهاندار جهان نام جهان از بر من
به جهانی ز کف من بجهانند او را
ندهندش به همه ملک جهان یک سر موی
به همه ملک جهان گر بستانند او را
یا درآرند نگارین به سلامت بر من
یا سلام من مسکین برسانند او را
خواست تا پیش من آید نفسی از در غیب
چون درآید که همه کس نگرانند او را
خوانم الحمد و به اخلاص به رویش بدمم
گر به نزدیک من سوخته خوانند او را
حیدر از کوی وصال تو به جایی نرود
گر به شمشیر فراق تو برانند او را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرو آزاد که در باغ نشانند او را
بندهٔ قامت رعنای تو خوانند او را
هوش مصنوعی: سروی که در باغ قرار دارد، به خاطر زیبایی و قامت بلند تو به او لقب بندۀ تو را می‌دهند.
آن جهاندار جهان نام جهان از بر من
به جهانی ز کف من بجهانند او را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حاکم و فرمانروای جهان، نام و نشانی از جلال و عظمت خود را به من داده است، و با توجه به قدر و منزلت او، همه چیز از دست من رفته و برای او به دنیا می‌آید.
ندهندش به همه ملک جهان یک سر موی
به همه ملک جهان گر بستانند او را
هوش مصنوعی: اگرچه تمام جهان را به او بدهند، یک تار موی او را نمی‌گیرند و اگر بخواهند همه جهان را از او بگیرند، باز هم او را نمی‌دهند.
یا درآرند نگارین به سلامت بر من
یا سلام من مسکین برسانند او را
هوش مصنوعی: یا خودت را با زیبایی‌ات به من نشان بده، یا پیامی از من بگو و سلام مرا به او برسانید.
خواست تا پیش من آید نفسی از در غیب
چون درآید که همه کس نگرانند او را
هوش مصنوعی: او اراده کرده که از دنیای پنهان به نزد من بیاید؛ اما زمانی که بیاید، همه افراد نگران او خواهند بود.
خوانم الحمد و به اخلاص به رویش بدمم
گر به نزدیک من سوخته خوانند او را
هوش مصنوعی: من با خلوص نیت او را ستایش می‌کنم و اگر دیگران او را از روی حسادت و نادانی محقّر بدانند، برای من مهم نیست.
حیدر از کوی وصال تو به جایی نرود
گر به شمشیر فراق تو برانند او را
هوش مصنوعی: حیدر هرگز از مسیر عشق و نزدیکی به تو دور نخواهد شد، حتی اگر با شمشیر جدایی او را برانند.