گنجور

شمارهٔ ۲۹ - و له ایضا

جانا! دل من چون دهن تنگ تو تنگ است
پشتم ز خیال سر زلف تو چو چنگ است
پای دلم از بهر تو در بحر محیط است
کام دلم از کام تو در کام نهنگ است
بر حال من زار جگرخوار نبخشی
آن دل که تو داری مگر از آهن و سنگ است
خونم بخوری، دل ببری، چهره بپوشی
ای ماه پری چهره نگویی که چه ینگ است
شکرانه دهم جان و کنم آشتی از نو
گر زآنکه ترا با من دل سوخته جنگ است
آن چشم خویش دلکش سرمست جهانگیر
ترکی است کمان دار که با تیر خدنگ است
از خوی تو بیداد کشد حیدر بیدل
خوی تو چه خوبی است مگر خوی پلنگ است؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا! دل من چون دهن تنگ تو تنگ است
پشتم ز خیال سر زلف تو چو چنگ است
هوش مصنوعی: عزیزم! دل من به اندازه‌ی دهن تو تنگ است و پشت من از خیال موهای تو مانند چنگی که در آن گرفتار شده است، پر از احساسات و نگرانی‌هاست.
پای دلم از بهر تو در بحر محیط است
کام دلم از کام تو در کام نهنگ است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو در دریای بزرگ غوطه‌ور است و آرزوی من در کام تو به اندازه‌ای عمیق و وسیع است که مانند کام یک نهنگ می‌باشد.
بر حال من زار جگرخوار نبخشی
آن دل که تو داری مگر از آهن و سنگ است
هوش مصنوعی: تو که دل سنگی و بی‌رحمی، نمی‌توانی به حال زار من ترحم کنی. آیا آن دلی که در وجود توست، به قدری سخت و بی‌احساس است که از درد و رنج من بی‌خبر بمانی؟
خونم بخوری، دل ببری، چهره بپوشی
ای ماه پری چهره نگویی که چه ینگ است
هوش مصنوعی: هرچقدر که به من آسیب برسانی، دلم را بشکنی و چهره‌ات را بپوشانی، ای ماه زیبای صورت، نباید بگویی که وضعیت چگونه است.
شکرانه دهم جان و کنم آشتی از نو
گر زآنکه ترا با من دل سوخته جنگ است
هوش مصنوعی: من جانم را شکرگزار تو می‌کنم و بار دیگر صلح را آغاز می‌کنم، اگرچه بین ما هنوز دلخوری و جنگ وجود دارد.
آن چشم خویش دلکش سرمست جهانگیر
ترکی است کمان دار که با تیر خدنگ است
هوش مصنوعی: چشمان دلنشین و شگفت‌انگیز او مانند کمانی است که قدرتی جهانگیر دارد؛ او همانند تیر که از کمان رها می‌شود، تأثیری عمیق و نافذ بر دل‌ها می‌گذارد.
از خوی تو بیداد کشد حیدر بیدل
خوی تو چه خوبی است مگر خوی پلنگ است؟
هوش مصنوعی: حیدر بیدل از توصیف خوی و رفتار تو انتقاد می‌کند و می‌گوید: آیا این طبیعت خوب تو چیزی جز خوی پلنگ است که به دیگران آسیب می‌زند و ظلم می‌کند؟