شمارهٔ ۲۷ - و له ایضا
عمری است که در عشق تو بی صبر و قرارم
آشفتگیی از شکن زلف تو دارم
دین و دل و دنیا همه در کار تو کردم
ور جان طلبی، پیش تو حالی بسپارم
بیزار مشو از من بازاری مسکین
کز چنگ سر زلف تو بازاری زارم
تا روی و خط و قد و بناگوش تو دیدم
فارغ ز گل و سنبل و شمشاد و بهارم
رفتم ز میان تا به کناری بنشینم
زآن رو که میان تو جدا شد ز کنارم
هیچ است برم ملک جم و نعمت قارون
با آنکه جوی در همه آفاق ندارم
دستی زدم از عشق و گریبان بدریدم
باشد که گر دامن کامی به کف آرم
تا لاف انا الحق زدهام بر سر بازار
در عشق تو منصور صفت بر سر دارم
تا از تو نگارین شدهام دور چو حیدر
رخساره ز عشق تو به خونابه نگارم
شمارهٔ ۲۶ - و له ایضا: امروز که در کوی خرابات الستمشمارهٔ ۲۸ - و له ایضا: تا کی من دیوانه گرفتار تو باشم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عمری است که در عشق تو بی صبر و قرارم
آشفتگیی از شکن زلف تو دارم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر عشق تو بیقرار و ناآرام هستم و از درهمریختگی و پیچیدگی موهای تو آشفتهام.
دین و دل و دنیا همه در کار تو کردم
ور جان طلبی، پیش تو حالی بسپارم
هوش مصنوعی: من به خاطر تو به همه چیز از جمله دین و قلب و دنیای خود اهمیت دادم. اگر به جان من نیاز داری،میتوانم احوال خود را پیش تو بگذارم.
بیزار مشو از من بازاری مسکین
کز چنگ سر زلف تو بازاری زارم
هوش مصنوعی: از من ناراحت نشو، زیرا من یک بیچاره هستم که به خاطر زیبایی و جذابیت موهای تو دچار اضطراب و ناراحتی شدهام.
تا روی و خط و قد و بناگوش تو دیدم
فارغ ز گل و سنبل و شمشاد و بهارم
هوش مصنوعی: وقتی چهره، صورت، قد و گوشهای تو را دیدم، دیگر از زیبایی گلها، سنبلها، شمشادها و بهار بینیاز شدم.
رفتم ز میان تا به کناری بنشینم
زآن رو که میان تو جدا شد ز کنارم
هوش مصنوعی: من برای دوری از تو از بین جمعیت بیرون رفتم تا در گوشهای بنشینم، زیرا ارتباطم با تو قطع شده و دیگر در کنارم نیستی.
هیچ است برم ملک جم و نعمت قارون
با آنکه جوی در همه آفاق ندارم
هوش مصنوعی: هیچ چیز به من نمیرسد، حتی اگر مثل جم دارای قدرت و مثل قارون دارایی باشم، چون هیچ جوی و منبعی در همه جهان ندارم.
دستی زدم از عشق و گریبان بدریدم
باشد که گر دامن کامی به کف آرم
هوش مصنوعی: با اشتیاق و عشق اقدامی کردم و هنجارها را در هم شکستم، شاید بتوانم در نهایت به موفقیتی دست یابم.
تا لاف انا الحق زدهام بر سر بازار
در عشق تو منصور صفت بر سر دارم
هوش مصنوعی: من در عشق تو آنچنان شجاع و بیپروا هستم که مانند منصور، با صدای بلند فریاد میزنم و حتی اگر به بهای جانم تمام شود، از اعتقادات و احساسات خود کوتاه نمیآیم.
تا از تو نگارین شدهام دور چو حیدر
رخساره ز عشق تو به خونابه نگارم
هوش مصنوعی: زمانی که به عشق تو دلبسته شدهام، مانند حیدر که در دوری از تو بیتاب است، چهرهام از عشق تو به رنگ خون درآمده است.