گنجور

شمارهٔ ۲۴ - و له ایضا

تا به شیراز نگارم ز سفر باز آمد
راحت روح من خسته جگر باز آمد
ناگه آن ماه پری چهره روان از چشمم
همچو سیاره شد و همچو قمر باز آمد
آن صنم نور بصر بود، برفت از بصرم
وین زمان در بصرم نور بصر باز آمد
همچو پسته من دل خسته نگنجم در پوست
که مرا یار شکرخنده ز در باز آمد
رد مگردان دل حیدر که قبول تو شود
خاصه اکنون که به پیش تو نظرباز آمد
دل به مصر دهنت رفت و شد آنجا عاشق
چون تواند دل از آن تنگ شکر باز آمد؟
دل من از همه باز آمد و در دست غمت
همچو مستی است که در پیش خطر باز آمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به شیراز نگارم ز سفر باز آمد
راحت روح من خسته جگر باز آمد
هوش مصنوعی: وقتی که به شیراز برسم، احساس آرامش می‌کنم و روح من که خسته است، دوباره جان می‌گیرد.
ناگه آن ماه پری چهره روان از چشمم
همچو سیاره شد و همچو قمر باز آمد
هوش مصنوعی: ناگهان آن دختر زیبا که چهره‌اش مانند ماه است، از چشمم رفت و مانند یک سیاره دور شد و دوباره مثل قمر به سمت من برگشت.
آن صنم نور بصر بود، برفت از بصرم
وین زمان در بصرم نور بصر باز آمد
هوش مصنوعی: آن محبوبی که روشنی چشمم بود، از دیدگانم رفت و حالا دوباره روشنی چشمم به دیدگانم بازگشته است.
همچو پسته من دل خسته نگنجم در پوست
که مرا یار شکرخنده ز در باز آمد
هوش مصنوعی: دلم مثل پسته‌ای است که در پوستش جای نمی‌گیرد، چرا که معشوق شکرین‌زبانم از در وارد شده است.
رد مگردان دل حیدر که قبول تو شود
خاصه اکنون که به پیش تو نظرباز آمد
هوش مصنوعی: دل حیدر را ناامید نکن، زیرا ممکن است خواسته‌ات را بپذیرد، به‌ویژه اکنون که دوباره به تو توجه کرده است.
دل به مصر دهنت رفت و شد آنجا عاشق
چون تواند دل از آن تنگ شکر باز آمد؟
هوش مصنوعی: دل من به زیبایی و شیرینی لبت عشق ورزید و به آنجا پر کشید، حال چگونه می‌تواند دل از آنجا که به شکرشیره‌ی تو وابسته شده، دوباره به سوی خود بازگردد؟
دل من از همه باز آمد و در دست غمت
همچو مستی است که در پیش خطر باز آمد
هوش مصنوعی: دل من از همه چیز خالی شده و در دستان غمت مثل کسی است که با وجود خطر، دوباره به میکده بازگشته است.