شمارهٔ ۱۸ - و له ایضا
تا دل خسته به دست سر زلفت دادم
کمر بندگی ات بسته ام و آزادم
آخر ای ماه پریچهره به فریادم رس
کز هوایت ز فلک میگذرد فریادم
گر کسی از غم هجران تو شادی طلبد
منم آن کس که به غم خوردن رویت شادم
بیستون ستمت را بکشم چون فرهاد
زآنکه بی شکر شیرین تو چون فرهادم
با وجود قد رعنای تو همچون سوسن
گر همه روی زمین سرو شوم آزادم
پیش از آب و گل خود در ازل از لوح قضا
ابجد عشق تو آموخته از استادم
با وجود رخ چون آتش و آب خط تو
بر سر خاک دوان بی سر و پا چون بادم
طالعم از مه روی تو چو حیدر نبود
تا من از مادر فطرت به چه طالع زادم؟
شمارهٔ ۱۷ - و له ایضا: آب کز دیده روان شد ببرد بنیادمشمارهٔ ۱۹ - و له ایضا: روز نوروز و می و مطرب و معشوق و بهار
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دل خسته به دست سر زلفت دادم
کمر بندگی ات بسته ام و آزادم
هوش مصنوعی: من دل خستهام را به زلفهای تو سپردم و به خاطر عشق تو خود را به بندگی تو در آوردهام، اما در عمق وجودم احساس آزادی میکنم.
آخر ای ماه پریچهره به فریادم رس
کز هوایت ز فلک میگذرد فریادم
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا، به کمک من بیا، زیرا صدای نالهام از شدت عشق تو به آسمان میرسد.
گر کسی از غم هجران تو شادی طلبد
منم آن کس که به غم خوردن رویت شادم
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از غم دوری تو شادی بگیرد، من همان کسی هستم که به خاطر غم دوری تو خوشحال میشود.
بیستون ستمت را بکشم چون فرهاد
زآنکه بی شکر شیرین تو چون فرهادم
هوش مصنوعی: میخواهم مانند فرهاد از عشق تو جان بدهم، و اگرچه سختیها را تحمل میکنم، شیرینی وجود تو مرا به این کار وا میدارد.
با وجود قد رعنای تو همچون سوسن
گر همه روی زمین سرو شوم آزادم
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و دلربایی تو، اگر همه درختان روی زمین هم سرو باشند، من همچنان احساس آزادی میکنم.
پیش از آب و گل خود در ازل از لوح قضا
ابجد عشق تو آموخته از استادم
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به دنیا بیایم و شکل بگیرم، در ابتدای خلقت، از لوح سرنوشت الفبای عشق تو را از استاد خود آموختهام.
با وجود رخ چون آتش و آب خط تو
بر سر خاک دوان بی سر و پا چون بادم
هوش مصنوعی: با وجود چهرهای مانند آتش و آبی، ولی خط تو بر روی زمین به سرعت حرکت میکند و من بیآنکه سر و پا داشته باشم، مانند بادام در حال پرواز هستم.
طالعم از مه روی تو چو حیدر نبود
تا من از مادر فطرت به چه طالع زادم؟
هوش مصنوعی: سرنوشت من از چهرهی زیبا و دلانگیز تو مثل حیدر (علی) نبوده است. حالا من نمیدانم که به چه سرنوشتی از مادر به دنیا آمدهام.