گنجور

شمارهٔ ۱۷ - و له ایضا

آب کز دیده روان شد ببرد بنیادم
آتش عشق تو چون خاک دهد بر بادم
دیده خون ریز که چون مردم دریایی چشم
بهر دردانه به دریای محیط افتادم
مردم از گریه ی من غرقه دریای غمند
تا عنان نظر از دست مصالح دادم
بس که در دیده ی خود دجله روان می بینم
در شک افتم که مگر در طرف بغدادم
چون کمر خوش به میان آی که بر دامن کوه
کشته ی شکر شیرین تو چون فرهادم
خانه ی دیده ی من جای خیال رخ تست
زآن در دیده به روی دگری نگشادم
هر سحر در طلب پرتو خورشید جلال
پردهٔ اطلس گردون بدرد فریادم
جستن حیدر وفا از هوس دیدن تو
ترک سر کردم و پا در طلبت بنهادم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آب کز دیده روان شد ببرد بنیادم
آتش عشق تو چون خاک دهد بر بادم
هوش مصنوعی: آبی که از چشمانم سرازیر شد، پایه‌های وجودم را از بین برد. آتش عشق تو مثل خاکی است که به آرامی بر باد می‌نشیند.
دیده خون ریز که چون مردم دریایی چشم
بهر دردانه به دریای محیط افتادم
هوش مصنوعی: چشمی پر از اشک و غم دارم که مانند افرادی است که در دریای وسیع غرق شده‌اند. به خاطر عشق و درد، به عمق این دریا فرو رفته‌ام.
مردم از گریه ی من غرقه دریای غمند
تا عنان نظر از دست مصالح دادم
هوش مصنوعی: مردم از اشک‌هایم به شدت متاثر شده‌اند و به شدت در غم و اندوه من غرق شده‌اند، تا جایی که نتوانستم دیگر به کارها و شرایط خودم توجه کنم.
بس که در دیده ی خود دجله روان می بینم
در شک افتم که مگر در طرف بغدادم
هوش مصنوعی: چقدر در چشمانم دجله در حال جریان است که به شک می‌افتم و فکر می‌کنم شاید در سمت بغداد هستم.
چون کمر خوش به میان آی که بر دامن کوه
کشته ی شکر شیرین تو چون فرهادم
هوش مصنوعی: بهتر است با کمر خوش و زیبا به میدان بیایی، زیرا دامن کوه پر از زیبایی و دلربایی است، مانند فرهاد که برای عشق شیرین خود تلاش کرد.
خانه ی دیده ی من جای خیال رخ تست
زآن در دیده به روی دگری نگشادم
هوش مصنوعی: در چشم من، تنها تصویری که وجود دارد، تصویر چهره توست و به همین دلیل، هرگز اجازه ندادم به چهره دیگری نگاه کنم.
هر سحر در طلب پرتو خورشید جلال
پردهٔ اطلس گردون بدرد فریادم
هوش مصنوعی: هر صبح با آرزوی مشاهده نور خورشید بستر آسمان را در هم می‌شکافم و فریاد می‌زنم.
جستن حیدر وفا از هوس دیدن تو
ترک سر کردم و پا در طلبت بنهادم
هوش مصنوعی: برای رسیدن به وفای حیدر (علی) از هوس دیدن تو دست برداشتم و تصمیم گرفتم که در راه طلب تو قدم بگذارم.