بخش ۷ - تعریف کلام فصیح و شعر
گوهر حقهٔ دهان سخنست
جوهر خنجر زبان سخنست
گر نبودی سخن چه گفتی کس؟
در معنی چگونه سفتی کس؟
سر کس را کسی چه دانستی؟
راز گفتن کجا توانستی؟
این سخن گر نه در میان بودی
آدمی نیز بیزبان بودی
سخن خوش حیات جان و تنست
دم عیسی گواه این سخنست
نکتهدانی در سخن سفته است
سخنی چند در میان گفته است
که سخن ز آسمان فرود آمد
سخن از گنبد کبود آمد
گر بدی گوهری ورای سخن
آن فرود آمدی به جای سخن
راستست این سخن درین چه شکست؟
بلکه جایش همیشه بر فلکست
نه سخن از دهن برون آید
که سخن از سخن برون آید
این سخن زادهٔ دو حرف کنست
بلکه این کن دو حرف یک سخنست
ای خرد از سخن روایت کن
به زبان قلم حکایت کن
کاتب صنع داشت میل سخن
ساخت لوح و قلم طفیل سخن
ای قلم، ساعتی زبان بگشای
حقهٔ مشک را دهان بگشای
واقفی از سفیدی و سیهی
در سیاهی در آ که خضر رهی
گرچه از تیغ من قلم شده ای
به سخن در جهان علم شدهای
تو به گفتار شکرین سمری
تو قلم نیستی که نی شکری
چون تو نازک نهال دیگر نیست
همه انگشتها برابر نیست
ملک معنی از آن تست همه
این قلم زو تو راست یک کلمه
شاه معنی تویی، علم بردار
سوی ملک سخن قدم بردار
یاد کن سحرآفرینان را
نکتهدانان و خردهبینان را
که همه مخزن سخن بودند
رازدان نو کهن بودند
عالم از در نظم پر کردند
همچو دریا نثار در کردند
ابر رحمت نثار ایشان باد
لطف جاوید یار ایشان باد
بر رسولی که نعت اوست کلام
سیدالمرسلین علیه سلام
بخش ۶ - در منقبت حضرت شاه اولیا علیهالسلام: در دریای سرمدست علیبخش ۸ - سبب تصنیف کتاب: روزی از روزهای فصل بهار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوهر حقهٔ دهان سخنست
جوهر خنجر زبان سخنست
هوش مصنوعی: سخن خوب و ارزشمند مانند جواهری است که از دهان خارج میشود و زبان هم میتواند چون یک خنجر برنده باشد که کلمات را بیان میکند.
گر نبودی سخن چه گفتی کس؟
در معنی چگونه سفتی کس؟
هوش مصنوعی: اگر سخن وجود نداشت، تو به چه کسی میتوانستی چیزی بگویی؟ و در معنای حرفهایت چگونه میتوانستی چیزی را بیان کنی؟
سر کس را کسی چه دانستی؟
راز گفتن کجا توانستی؟
هوش مصنوعی: هیچکس را نمیشناسی که به راستی کیست؛ چگونه میتوانی رازهایی را بیان کنی که هیچکس از آنها خبر ندارد؟
این سخن گر نه در میان بودی
آدمی نیز بیزبان بودی
هوش مصنوعی: اگر این حرف در میان نبود، انسان هم بدون زبان میماند.
سخن خوش حیات جان و تنست
دم عیسی گواه این سخنست
هوش مصنوعی: سخن دلنشین به زندگی روح و جسم انسان مربوط میشود و دم عیسی نیزشاهدی بر درستی این گفته است.
نکتهدانی در سخن سفته است
سخنی چند در میان گفته است
هوش مصنوعی: نکتهسنجی در حرف زدن نیازمند دقت و تأمل است و او در میان صحبتهایش نکات زیادی را بیان کرده است.
که سخن ز آسمان فرود آمد
سخن از گنبد کبود آمد
هوش مصنوعی: سخنانی که به زمین میآیند، از آسمان و از گنبد آبی زنده میشوند.
گر بدی گوهری ورای سخن
آن فرود آمدی به جای سخن
هوش مصنوعی: اگر خوبیها و ارزشها در گفتار تو نیامده باشد، این نشاندهنده آن است که تو به جای سخن گفتن، تنها به سطح ظواهر پرداختهای.
راستست این سخن درین چه شکست؟
بلکه جایش همیشه بر فلکست
هوش مصنوعی: این گفته حقیقت دارد؛ در اینجا چه چیزی را از دست دادهایم؟ بلکه جایگاهش همیشه در آسمان است.
نه سخن از دهن برون آید
که سخن از سخن برون آید
هوش مصنوعی: کلامی که باید گفته شود، به راحتی به زبان نمیآید، بلکه خود کلام نیاز به تفکر و تعمق دارد تا بیان شود.
این سخن زادهٔ دو حرف کنست
بلکه این کن دو حرف یک سخنست
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که این سخن به خاطر دو حرف ایجاد شده است، اما آن دو حرف در حقیقت یک سخن را شکل میدهند. یعنی این دو واژه به هم مرتبطاند و در مجموع یک مفهوم را منتقل میکنند.
ای خرد از سخن روایت کن
به زبان قلم حکایت کن
هوش مصنوعی: ای عقل و اندیشه، از سخنان دیگران داستان بگو و با قلم، حکایتها را بنویس.
کاتب صنع داشت میل سخن
ساخت لوح و قلم طفیل سخن
هوش مصنوعی: نویسنده به خاطر علاقهاش به کلام، ابزارهای نوشتن را به وجود آورد و هنر بیان را تحت تأثیر قرار داد.
ای قلم، ساعتی زبان بگشای
حقهٔ مشک را دهان بگشای
هوش مصنوعی: ای قلم، کمی صحبت کن و رازهای خود را آشکار کن.
واقفی از سفیدی و سیهی
در سیاهی در آ که خضر رهی
هوش مصنوعی: با خبر از تفاوتهای نیکی و بدی در دشواریهای زندگی، به سراغ راهی برو که هدایتکنندهاش، خضر باشد.
گرچه از تیغ من قلم شده ای
به سخن در جهان علم شدهای
هوش مصنوعی: هرچند که از شدت حرفهایم ক্ষته شدهای، اما با کلام خود در عالم علم و دانش جایگاه یافتهای.
تو به گفتار شکرین سمری
تو قلم نیستی که نی شکری
هوش مصنوعی: تو دارای سخنانی شیرین و دلنشینی، اما تو همچون نی نیستی که فقط در آن شکر و شیرینی باشد.
چون تو نازک نهال دیگر نیست
همه انگشتها برابر نیست
هوش مصنوعی: دیگر مانند گذشته نیستی و مثل یک نهال ظریف و حساس نیستی؛ همه افراد نمیتوانند به یک اندازه با تو رفتار کنند.
ملک معنی از آن تست همه
این قلم زو تو راست یک کلمه
هوش مصنوعی: ملک معنوی که مورد بحث است تنها متعلق به توست، و تمام این نوشتهها و کلمات نیز از آن تو هستند.
شاه معنی تویی، علم بردار
سوی ملک سخن قدم بردار
هوش مصنوعی: تو معنای شاهانهای هستی، علم و دانش را به سوی سرزمین کلام ببر و در آنجا گام بردار.
یاد کن سحرآفرینان را
نکتهدانان و خردهبینان را
هوش مصنوعی: به یاد کسانی باش که سحرآفرینی میکنند و نکتههای دقیق را میفهمند، همچنین از افرادی که به جزئیات توجه دارند غافل نباش.
که همه مخزن سخن بودند
رازدان نو کهن بودند
هوش مصنوعی: همه آن کسانی که رازها و اسرار را میدانستند، مجموعاً منبعی از سخنان گرانبها بودند، هم از دانستههای جدید و هم از تجربیات گذشته.
عالم از در نظم پر کردند
همچو دریا نثار در کردند
هوش مصنوعی: عالم به گونهای نظمی پیدا کرده که مانند دریا، چیزهای ارزشمندی در آن ریخته شده است.
ابر رحمت نثار ایشان باد
لطف جاوید یار ایشان باد
هوش مصنوعی: بارش رحمت بر این افراد باد و لطف دائمی دوستشان همراهشان باشد.
بر رسولی که نعت اوست کلام
سیدالمرسلین علیه سلام
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به بزرگداشت و توصیف پیامبری اشاره دارد که کلام او از سوی بهترین و برترین پیامبران، یعنی پیامبر اسلام، بیان شده است. در واقع، این نکته تأکید دارد بر مقام والای آن پیامبر و اهمیت کلامش در میان سایر پیامبران.