گنجور

بخش ۵ - وصف معراج رسول‌الله و صحابهٔ کبار آن

ای خوش آن شب که جبرئیل امین
سویش آمد ز آسمان به زمین
مرکبی ره‌نورد گردون‌سیر
بر زمین وحش و بر فلک چون طیر
بود نامش براق و همچون برق
تیز بگذشت تا به غرب از شرق
همچو گلگون اشک در یک دم
زده بیرون ز هفت پرده قدم
بر فلک همچو برق گرم‌روی
در هوا همچو ابر نرم‌روی
همچو تیر نظر ز عالم فرش
تا نگه کرده‌ای رسد بر عرش
چون در آورد پا به پشت براق
لرزه افتاد بر زمین ز فراق
شد سلیمان به تخت‌گاه فلک
تابعش گشت جن و انس و ملک
در همان دم ز پرده‌های سپهر
تیز بگذشت همچو خنجر مهر
قرب او از مقام «ثم دنی»
قاب قوسین گشت «او ادنی»
با دل جمع و دیدهٔ بیدار
شد مشرف به دولت دیدار
بعد از آن برگماشت همت را
که به من بخش جرم امت را
کرد از این بندگان عاصی یاد
جمله را از گنه خلاصی داد
خواجه را بین که در نشیمن راز
بنده را یاد می‌کند به نیاز
الله الله! چه احترامست این؟
در حق ما چه اهتمامست این؟
ای دل و دیدهٔ خاک درگه تو
سر من همچو خاک در ره تو
کس چه داند بهای گیسویت؟
هر دو عالم فدای یک مویت
سید انبیا تو را خوانند
سرور اولیا تو را دانند
آفتابی و پرتو اند همه
پیشوایی تو، پیرو اند همه
چار یار تو در مقام نیاز
هر یکی شاه چار بالش ناز
چار طاق طرب‌سرای وجود
چار باغ فضای گلشن جود
من سگ باوفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
کیست آن چار مه به مذهب من؟
علی و فاطمه حسین و حسن
بنده کمترین توست بلال
بلبل باغ دین توست بلال
بر فلک غلغل بلال تو باد
آسمان منزل بلال تو باد
نسبت من اگر کنی به بلال
به هلالی علم شوم مه و سال

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوش آن شب که جبرئیل امین
سویش آمد ز آسمان به زمین
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن شبی که جبرئیل، فرشتهٔ مقرب، از آسمان به زمین آمد.
مرکبی ره‌نورد گردون‌سیر
بر زمین وحش و بر فلک چون طیر
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم یک موجود یا موجودیت اشاره دارد که مانند یک سوارکار بر روی زمین حرکت می‌کند و همچنین توانایی پرواز و حرکت در آسمان را دارد. این موجود می‌تواند در هر دو جهان، یعنی دنیای زمین و آسمان، حضوری فعال داشته باشد.
بود نامش براق و همچون برق
تیز بگذشت تا به غرب از شرق
هوش مصنوعی: نام او براق بود و مانند یک برق تند، به سرعت از شرق به سمت غرب رفت.
همچو گلگون اشک در یک دم
زده بیرون ز هفت پرده قدم
هوش مصنوعی: در یک لحظه، مانند اشک‌های گلگون، از پشت هفت پرده بیرون آمد.
بر فلک همچو برق گرم‌روی
در هوا همچو ابر نرم‌روی
هوش مصنوعی: بر آسمان مانند برق درخشانی که چهره‌اش گرم و زیباست، در فضا همچون ابری که لطیف و نرم است.
همچو تیر نظر ز عالم فرش
تا نگه کرده‌ای رسد بر عرش
هوش مصنوعی: نگاه تو مانند تیری است که از دنیای پایین به سوی آسمان می‌رسد.
چون در آورد پا به پشت براق
لرزه افتاد بر زمین ز فراق
هوش مصنوعی: زمانی که پا بر پشت براق گذاشت، زمین به خاطر جدایی دچار لرزش شد.
شد سلیمان به تخت‌گاه فلک
تابعش گشت جن و انس و ملک
هوش مصنوعی: سلیمان بر تخت آسمان نشسته و دیگر موجودات، از جمله جن، انسان و فرشتگان، به او اطاعت می‌کنند و تحت فرمان او هستند.
در همان دم ز پرده‌های سپهر
تیز بگذشت همچو خنجر مهر
هوش مصنوعی: در آن لحظه، همچون خنجری تیز که از میان پرده‌های آسمان می‌گذرد، نوری درخشید.
قرب او از مقام «ثم دنی»
قاب قوسین گشت «او ادنی»
هوش مصنوعی: نزدیکی به او به اندازه‌ای رسید که مقام "سپس نزدیک شد" و "دو قوس" را در بر گرفت.
با دل جمع و دیدهٔ بیدار
شد مشرف به دولت دیدار
هوش مصنوعی: با اراده و توجه کامل و چشمی آگاه به سوی خوشبختی و سعادت پیش رفت.
بعد از آن برگماشت همت را
که به من بخش جرم امت را
هوش مصنوعی: پس از آن تصمیم به کار و تلاش گرفتم، زیرا می‌خواستم گناه و خطای امت را به دوش بگیرم.
کرد از این بندگان عاصی یاد
جمله را از گنه خلاصی داد
هوش مصنوعی: او از میان این بندگان نافرمان، یاد آنها را به خیر می‌آورد و همه را از گناهانشان رها می‌کند.
خواجه را بین که در نشیمن راز
بنده را یاد می‌کند به نیاز
هوش مصنوعی: به شخصی نگاه کن که در منزل خود، به یاد بنده‌اش با دل‌تنگی و نیاز می‌افتد.
الله الله! چه احترامست این؟
در حق ما چه اهتمامست این؟
هوش مصنوعی: خدای من! چه احترامی برای ما قائل شده‌اند؟ چقدر به ما توجه دارند!
ای دل و دیدهٔ خاک درگه تو
سر من همچو خاک در ره تو
هوش مصنوعی: ای دل و چشمانم، من همچون خاکی هستم که در مسیر تو وجود دارد. سرنوشت من وابسته به توست و همچون خاکی در درگاه تو به انتظار نشسته‌ام.
کس چه داند بهای گیسویت؟
هر دو عالم فدای یک مویت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که ارزش موهای تو چقدر است. هر دو جهان را برای یک تار موی تو فدای می‌کنم.
سید انبیا تو را خوانند
سرور اولیا تو را دانند
هوش مصنوعی: تو را پیامبر بزرگ خدا می‌نامند و اولیا و دوستان خدا تو را مورد احترام می‌شمارند.
آفتابی و پرتو اند همه
پیشوایی تو، پیرو اند همه
هوش مصنوعی: تو همچون خورشیدی هستی که نور و روشنی‌ات همه جا را فرا گرفته و دیگران به دنبال تو و تحت راهنمایی تو حرکت می‌کنند.
چار یار تو در مقام نیاز
هر یکی شاه چار بالش ناز
هوش مصنوعی: چهار دوست تو در زمان نیاز، هر یک مانند شاهی است که بر روی چهار بالش ناز قرار دارد.
چار طاق طرب‌سرای وجود
چار باغ فضای گلشن جود
هوش مصنوعی: وجود انسان مانند یک چهار طاقی سرشار از شادی است که در آن، چهار باغ از گل‌ها و زیبایی‌ها وجود دارد که نمایانگر سخاوت و generosity است.
من سگ باوفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
هوش مصنوعی: من به شدت به این دو، که برایم بسیار عزیزند، وفادار هستم و همه نگاه و توجه‌ام به آن‌هاست.
کیست آن چار مه به مذهب من؟
علی و فاطمه حسین و حسن
هوش مصنوعی: چه کسی است آن چهار چهره که در دین من مورد احترام ویژه‌ای دارند؟ علی و فاطمه، حسین و حسن.
بنده کمترین توست بلال
بلبل باغ دین توست بلال
هوش مصنوعی: من کوچک‌ترین خدمتگزار تو هستم، بلال یعنی بلبل باغ دین توست.
بر فلک غلغل بلال تو باد
آسمان منزل بلال تو باد
هوش مصنوعی: در آسمان، صدای خوبی از بلال به گوش می‌رسد و آسمان به جایگاه او تبدیل شده است.
نسبت من اگر کنی به بلال
به هلالی علم شوم مه و سال
هوش مصنوعی: اگر مرا با بلال مقایسه کنی، به اندازه هلالی که در آسمان می‌درخشد، علم و آگاهی‌ام افزایش می‌یابد.