بخش ۴۰ - نامه نوشتن خسرو و خواستن شهزاده را از سیاحت کنار دریا
خوشنویسی که این رقم زده بود
بر ورق اینچنین قلم زده بود
که فرستاد خسرو عادل
نامهای سوی شاه دریادل
نامهای در نهایت خوبی
خط آن نامه آیت خوبی
نو خطی در کمال حسن و جمال
زیب رخساره کرده از خط و خال
نقش عنوان و خط مضمونش
فیضبخش از درون و بیرونش
یا مزین به مشک هر ورقی
یا پر از رشتهٔ گهر طبقی
خط آن نامه بود خط نجات
چون شب قدر در میان برات
حاصل نامه آن که حضرت شاه
غیرت آفتاب و خجلت ماه
شهریار دیار ماهوشان
ماه مسندنشین شاهنشان
میوهٔ باغ زندگانی من
نقد گنجینهٔ جوانی من
آن که میل دلم به جانب اوست
وان که جانم همیشه طالب اوست
باید این نامه را چو برخواند
رخش دولت به این طرف راند
که دگر قوت فراق نماند
طاقت درد اشتیاق نماند
عمر ده روزه غیر بادی نیست
هیچ بر عمر اعتمادی نیست
خاصه بر عمر همچو من پیری
که شد از دست و نیست تدبیری
زود باشد کزین چمن بروم
تو بیا پیش از آن که من بروم
تا تو رفتی ز دیده نور برفت
تا تو غایب شدی حضور برفت
رحم کن بر دل رمیدهٔ من
مردمی کن بیا به دیدهٔ من
روز عمرم به شب رسید بیا
جانم از غم به سر رسید بیا
بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تختنشینی: از قضا دور چرخ کاری کردبخش ۴۱ - آمدن شهزاده به شهر و کیفیت استقبال او: شاه تا نامهٔ پدر برخواند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوشنویسی که این رقم زده بود
بر ورق اینچنین قلم زده بود
هوش مصنوعی: خوشنویسی که این اثر زیبا را بر روی کاغذ خلق کرده، با این حالتی که نوشت، بر دل تماشاگران اثر گذاشته است.
که فرستاد خسرو عادل
نامهای سوی شاه دریادل
هوش مصنوعی: خسرو عادل نامهای به سوی شاه دلیر فرستاد.
نامهای در نهایت خوبی
خط آن نامه آیت خوبی
هوش مصنوعی: نامهای که بسیار خوب نوشته شده است، خود نشانهای از خوبی و نیکویی است.
نو خطی در کمال حسن و جمال
زیب رخساره کرده از خط و خال
هوش مصنوعی: یک خط نو در کمال زیبایی و جذابیت، بر چهره زیبا نقش بسته است.
نقش عنوان و خط مضمونش
فیضبخش از درون و بیرونش
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که نقشی که برای عنوان و خط مضمون طراحی شده، از دو جنبه درونی و بیرونی به مردم نیکی و بهرهمندی میدهد.
یا مزین به مشک هر ورقی
یا پر از رشتهٔ گهر طبقی
هوش مصنوعی: هر صفحهای یا به عطر خوش مشک آراسته شده است یا پر از دانههای گرانبهای گهر.
خط آن نامه بود خط نجات
چون شب قدر در میان برات
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نوشتهای که در آن ذکر شده، نماد نجات و رستگاری است، مشابه حالتی که شب قدر به عنوان شبی ویژه و باارزش در میان دعاها و درخواستهای انسانی به شمار میآید.
حاصل نامه آن که حضرت شاه
غیرت آفتاب و خجلت ماه
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی توصیف شخصیت و مقام یک شخص خاص است. به نظر میرسد که این فرد به مانند آفتاب، پرقدرت و باوقار است و دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که ماه، که معمولاً نماد زیبایی و درخشش است، در برابر او احساس شرمساری و خجالت میکند. در اینجا، اشاره به قدرت و زیبایی فرد دارد و نشان میدهد که او چقدر درخشان و تأثیرگذار است.
شهریار دیار ماهوشان
ماه مسندنشین شاهنشان
هوش مصنوعی: شهریار، فرمانروای سرزمین زیبای ماهروها، بر تخت سلطنت نشسته و نشانی از پادشاهی را دارد.
میوهٔ باغ زندگانی من
نقد گنجینهٔ جوانی من
هوش مصنوعی: میوهٔ باغ زندگیام، ثمرهٔ نیکوییها و لذتهای جوانی من است.
آن که میل دلم به جانب اوست
وان که جانم همیشه طالب اوست
هوش مصنوعی: آن کسی که دل من به سوی او کشیده میشود و آن که همیشه جانم به دنبال اوست.
باید این نامه را چو برخواند
رخش دولت به این طرف راند
هوش مصنوعی: وقتی این نامه را خواندی، باید توجه داشته باشی که فرصتی برای حرکت به سمت سعادت و خوشبختی فراهم شده است.
که دگر قوت فراق نماند
طاقت درد اشتیاق نماند
هوش مصنوعی: دیگر از درد جدایی تاب و تحملی نداشتهام و اشتیاقم به تو نیز کم شده است.
عمر ده روزه غیر بادی نیست
هیچ بر عمر اعتمادی نیست
هوش مصنوعی: زندگی کوتاه و ناپایدار است و نمیتوان به مدت آن اتکا کرد.
خاصه بر عمر همچو من پیری
که شد از دست و نیست تدبیری
هوش مصنوعی: خصوصاً برای کسی مانند من که در دوران پیری به سر میبرد و توان و تدبیری ندارد.
زود باشد کزین چمن بروم
تو بیا پیش از آن که من بروم
هوش مصنوعی: به زودی از این باغ میروم، تو هم پیش از رفتنم بیا.
تا تو رفتی ز دیده نور برفت
تا تو غایب شدی حضور برفت
هوش مصنوعی: وقتی تو از نظرم دور شدی، روشنایی از بین رفت و زمانی که از جلویم غایب شدی، حضور تو نیز ناپدید گردید.
رحم کن بر دل رمیدهٔ من
مردمی کن بیا به دیدهٔ من
هوش مصنوعی: به من رحم کن و به دل ناامید و تردیدآلودم توجهی بکن. بیا و با محبت خودم را در چشمانت ببین.
روز عمرم به شب رسید بیا
جانم از غم به سر رسید بیا
هوش مصنوعی: عمر من به انتها نزدیک شده است، بیا ای عزیزم که از اندوه و غم رهایی یافتهام.