بخش ۳۲ - وصف غزال کوهی
در صف آهوان غزالی بود
کش عجب نازنین جمالی بود
عالم از بوی نافهاش مشکین
پیش او آهوی ختن مسکین
شوخ چشمی به غمزه شعبدهباز
چشم شوخش تمام عشوه و ناز
گویی آن چشم شوخ در بازی
شوخچشمیست در نظربازی
گرچه بودند آهوان خیلی
بد گدا را به سوی او میلی
هر دم از مژه جای او میرُفت
هر نفس در هوای او میگفت
چشم او چشم شاه را مانند
آن بلای سیاه را مانند
نافه ی او که مشک چین دارد
بوی آن زلف عنبرین دارد
نفسش مشکبار میآید
زان نفس بوی یار میآید
من سگ آهویی که هر نفسی
خوش دلم میکند به یاد کسی
چون مرا نیست رنگی از رویش
لاجرم شادمانم از بویش
بخش ۳۱ - رفتن درویش به صحرا و ساکن شدنش در کوهی و منتظر بودنش به مقدم شاه: بود کوهی و بوالعجب کوهیبخش ۳۳ - بزمآرایی لشکر به شکار: چون ز بهر نشاط نوروزی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در صف آهوان غزالی بود
کش عجب نازنین جمالی بود
هوش مصنوعی: در بین آهوها یک گوزن زیبا وجود داشت که زیباییاش بسیار شگفتانگیز و دلربا بود.
عالم از بوی نافهاش مشکین
پیش او آهوی ختن مسکین
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر عطر خوش نافهاش، به او احترام میگذارد و حتی آهوهای ناتوان ختن هم به او توجه میکنند.
شوخ چشمی به غمزه شعبدهباز
چشم شوخش تمام عشوه و ناز
هوش مصنوعی: چشم playful و دلربا تو مانند جادوگری است که با حرکاتش تمام زیبایی و فریبندگی را به نمایش میگذارد.
گویی آن چشم شوخ در بازی
شوخچشمیست در نظربازی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد آن چشم بازیگوش در این بازی ظریف، مشغول شیطنت و ناز است.
گرچه بودند آهوان خیلی
بد گدا را به سوی او میلی
هوش مصنوعی: باوجود اینکه آهوان زیبا و جذابند، اما گدای بدحال تمایل زیادی به سمت او دارد.
هر دم از مژه جای او میرُفت
هر نفس در هوای او میگفت
هوش مصنوعی: هر لحظه از چشمان خود یاد او را حس میکرد و هر نفس که میکشید، نام او را لب میزد.
چشم او چشم شاه را مانند
آن بلای سیاه را مانند
هوش مصنوعی: چشم او مانند چشم یک شاه است، همچون آن بلا یا آسیب سیاه.
نافه ی او که مشک چین دارد
بوی آن زلف عنبرین دارد
هوش مصنوعی: عطر خوشایند او شبیه عطری است که از زلفهایش به مشام میرسد و بوی دلربایی دارد.
نفسش مشکبار میآید
زان نفس بوی یار میآید
هوش مصنوعی: بوی نفس او مانند بوی خوش مشک است و از آن نفس، بوی محبوب به مشام میرسد.
من سگ آهویی که هر نفسی
خوش دلم میکند به یاد کسی
هوش مصنوعی: من مانند سگی هستم که هر لحظه به یاد کسی خوشحال میشود.
چون مرا نیست رنگی از رویش
لاجرم شادمانم از بویش
هوش مصنوعی: از آنجا که روی او را نمیبینم و رنگی از او ندارم، اما به خاطر بوی خوشش شاد و خوشحال هستم.