گنجور

بخش ۳ - مناجات

سال‌ها شد که مهر عالم‌سوز
تیغ کین تیز می‌کند هر روز
وه! که تا مهر چرخ بود کبود
در کبودی چرخ مهر نبود
جانب هر که بنگرم به نیاز
ننگرد جانب من از سر ناز
در ره هر که سر نهم به وفا
پا نهد بر سرم ز راه جفا
چند بیداد بینم از هر کس؟
ای کس بی‌کسان به دادم رس
چند پامال عام و خاص شوم
دست من گیر تا خلاص شوم
همتی ده که بگذرم ز همه
رو به سوی تو آورم ز همه
سوی خود کن رخ نیاز مرا
به حقیقت رسان مجاز مرا
زلف خوبان مشوشم دارد
لعل ایشان در آتشم دارد
از بتان چو در آتشم شب و روز
روز حشرم بدین گناه مسوز
مهوشانم چو سوختند به ناز
ز آفتاب قیامتم مگداز
بس بود این که سوختم یک بار
«و قنا ربنا عذاب النار»
آتش از جو منی چه افروزد؟
بلکه دوزخ ز ننک من سوزد
گنهم بخش و طاعتم بپذیر
که همین دارم از قلیل و کثیر
در شب تیره چون دهم جان را
همرهم کن چراغ ایمان را
اتحادی نصیب کن با من
که ندانم که ان تویی یا من
چون زبان داده‌ای بیانم بخش
در بیان سخن زبانم بخش
محزنم را در نظامی ده
ساغرم را شراب جامی ده
بنده را خسرو سخن گردان
حسن نظم مرا حسن گردان
آب ده خنجر زبان مرا
تاب ده گوهر بیان مرا
تا شوم در فشان ز بحر کلام
به سلام نبی، علیه سلام

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سال‌ها شد که مهر عالم‌سوز
تیغ کین تیز می‌کند هر روز
هوش مصنوعی: سال‌هاست که عشق و محبت مانند تیغی تیز درد و عذاب را در دل‌ها ایجاد می‌کند و هر روز به شدت آن افزوده می‌شود.
وه! که تا مهر چرخ بود کبود
در کبودی چرخ مهر نبود
هوش مصنوعی: آه! تا وقتی که خورشید در آسمان وجود دارد، آسمان همواره آبی خواهد بود، اما در آسمان آبی هیچ نشانی از نور خورشید نیست.
جانب هر که بنگرم به نیاز
ننگرد جانب من از سر ناز
هوش مصنوعی: هر وقت به کسی می‌نگرم، او به نیاز من توجهی نمی‌کند، ولی به من با ناز و بی‌اعتنایی نگاه می‌کند.
در ره هر که سر نهم به وفا
پا نهد بر سرم ز راه جفا
هوش مصنوعی: هر کسی که با وفا قدم بردارد، من به او خدمت می‌کنم، اما اگر کسی در راه بی‌وفایی قدم بگذارد، بر من فرقی نمی‌کند.
چند بیداد بینم از هر کس؟
ای کس بی‌کسان به دادم رس
هوش مصنوعی: چند ظلم و ستم از هر کسی می‌بینم؟ ای کسی که در دنیا هیچ کس نیستی، به داد من برس.
چند پامال عام و خاص شوم
دست من گیر تا خلاص شوم
هوش مصنوعی: اگرچه در مسیر زندگی ممکن است تحت تأثیر نظرات و قضاوت‌های دیگران قرار بگیرم، اما می‌خواهم که شما دست مرا بگیرید و کمکم کنید تا از این وضعیت رهایی پیدا کنم.
همتی ده که بگذرم ز همه
رو به سوی تو آورم ز همه
هوش مصنوعی: تلاش کن تا از همه چیز بگذرم و تمام توجه و نیتم را تنها به سوی تو معطوف کنم.
سوی خود کن رخ نیاز مرا
به حقیقت رسان مجاز مرا
هوش مصنوعی: به من توجه کن و به حقیقت نشانم بده، نه فقط به صورت ظاهری و غیرواقعی.
زلف خوبان مشوشم دارد
لعل ایشان در آتشم دارد
هوش مصنوعی: زلف زیبای معشوقان باعث پریشانی من شده و زیبایی آنها همچون جواهر، مرا در آتش عشق خود سوزانده است.
از بتان چو در آتشم شب و روز
روز حشرم بدین گناه مسوز
هوش مصنوعی: اگر در آتش عشق تو هر شب و روز در عذابی به سر می‌برم، در روز قیامت به خاطر این گناه مرا نسوزان.
مهوشانم چو سوختند به ناز
ز آفتاب قیامتم مگداز
هوش مصنوعی: محبوبانم وقتی که به خاطر زیبایی و جذابیتشان در برابر آفتاب قیامتم بسوزند، تو آن‌ها را نازک و لطیف مکن.
بس بود این که سوختم یک بار
«و قنا ربنا عذاب النار»
هوش مصنوعی: کافی است که یک بار از شدت سوزش و عذاب رنج بردم؛ و ما از خداوند خواسته‌ایم که ما را از عذاب آتش نجات دهد.
آتش از جو منی چه افروزد؟
بلکه دوزخ ز ننک من سوزد
هوش مصنوعی: آتش از درون من چگونه شعله‌ور می‌شود؟ بلکه جهنم از شرم من می‌سوزد.
گنهم بخش و طاعتم بپذیر
که همین دارم از قلیل و کثیر
هوش مصنوعی: من از خطاهایم می‌گذرم و از تو می‌خواهم که اطاعاتم را بپذیری، چون همین مقدار خوبی و بدی که دارم، کم و زیادش برای من همین است.
در شب تیره چون دهم جان را
همرهم کن چراغ ایمان را
هوش مصنوعی: در شب تاریک، وقتی که جانم را می‌دهی، مرا همراه کن و چراغ ایمانم را روشن کن.
اتحادی نصیب کن با من
که ندانم که ان تویی یا من
هوش مصنوعی: مرا در پیوندی قرار بده که دیگر ندانم تو هستی یا من.
چون زبان داده‌ای بیانم بخش
در بیان سخن زبانم بخش
هوش مصنوعی: وقتی که به من اجازه داده‌ای تا صحبت کنم، از من خواسته‌ای که توانایی بیان و بیان سخن را داشته باشم.
محزنم را در نظامی ده
ساغرم را شراب جامی ده
هوش مصنوعی: به من ظرفی بده تا در این فضای نظامی خودم را آرام کنم و یک جام شراب به من بده تا لذتی ببریم.
بنده را خسرو سخن گردان
حسن نظم مرا حسن گردان
هوش مصنوعی: من بندۀ توام ای پادشاه، با لطف و مهربانی خود سخن مرا زیبا و دلنشین کن.
آب ده خنجر زبان مرا
تاب ده گوهر بیان مرا
هوش مصنوعی: به من سر و زبانی ببخش که با آن بتوانم احساسات و افکارم را به خوبی بیان کنم. از من حمایت کن تا بتوانم در ابراز وجود خود بهتر عمل کنم.
تا شوم در فشان ز بحر کلام
به سلام نبی، علیه سلام
هوش مصنوعی: من می‌خواهم از دریاى سخن، به نبی سلام بفرستم و در این مسیر تلاش می‌کنم.

حاشیه ها

1390/01/25 17:03
احیائی

بیت 10 - از بتان چون در اتشم ...