بخش ۲۸ - جواب دادن کمان به تیر و صلح کردن
چون کمان این سخن شنید از تیر
بر دلش زخمها رسید از تیر
گفت تا کی شکست پیری من؟
بگذر از طعن گوشهگیری من
که تو هم بعد از آن که پیر شوی
بشکنی زود و گوشهگیر شوی
خویش را بر فلک مبر چندین
به پر دیگران مپر چندین
تو ز پهلوی من شکار کنی
کارفرما منم، تو کارکنی
بر سر فتنه دیدهاند تو را
اره بر سر کشدهاند تو را
تیز ماری و راست چون کژدم
همه را نیش میزنی از دم
هر طرف کز ستیز میگذری
میزنی نیش و تیز میگذری
بارها بر نشانه جا کردی
باز کج رفتی و خطا کردی
اهل عالم تو را از آن سازند
که بگیرند و دورت اندازند
چون تو را شاه میکند پرتاب
تو چرا میشوی ز من در تاب؟
تیر چون راست یافت قول کمان
صلح کرد وز جنگ تافت عنان
باز عقد موافقت بستند
به هم از روی مهر پیوستند
هیچ کاری ز صلح بهتر نیست
بدتر از جنگ کار دیگر نیست
صلح باشد طریق اهل فلاح
زان جهت گفتهاند صلح و صلاح
بخش ۲۷ - مناظرهٔ تیر و کمان با یکدیگر: شاه تیری که در کمان پیوستبخش ۲۹ - واقف شدن مردم از عشقبازی و دلداری درویش و بهانه ساختن رقیب شکار را به جهتجدایی آنها: چند روزی که شاه بندهنواز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون کمان این سخن شنید از تیر
بر دلش زخمها رسید از تیر
هوش مصنوعی: زمانی که این حرف را شنید، مانند کمان، زخمهایی از تیر بر دلش وارد شد.
گفت تا کی شکست پیری من؟
بگذر از طعن گوشهگیری من
هوش مصنوعی: سؤال کرد که تا کی باید از پیری و ناتوانیام رنج ببرم؟ برای اینکه از قضاوت و انتقادهای دیگران فراتر بروم، باید از تنهایی و دوریام عبور کنم.
که تو هم بعد از آن که پیر شوی
بشکنی زود و گوشهگیر شوی
هوش مصنوعی: زمانی که تو هم سالمند شوی، زودتر از آنچه که باید، از زندگی اجتماعی کنارهگیری میکنی و به گوشهنشینی روی میآوری.
خویش را بر فلک مبر چندین
به پر دیگران مپر چندین
هوش مصنوعی: به خودت در آسمان نگاه نکن و زندگیت را با دیگران مقایسه نکن.
تو ز پهلوی من شکار کنی
کارفرما منم، تو کارکنی
هوش مصنوعی: تو هرچقدر هم که تلاش کنی، من مسئولیت کار را بر عهده دارم.
بر سر فتنه دیدهاند تو را
اره بر سر کشدهاند تو را
هوش مصنوعی: در میان ناآرامیها و بحرانها، چهرهای آشکار از تو دیده میشود که باعث میشود دیگران برای مقابله با تو آماده شوند و به تمهیداتی بیاندیشند.
تیز ماری و راست چون کژدم
همه را نیش میزنی از دم
هوش مصنوعی: تو همانند مار با فریبایی و چابکی، مانند یک کژدم که به همه آسیب میزند، به هر کس که بخواهی ضربه میزنی.
هر طرف کز ستیز میگذری
میزنی نیش و تیز میگذری
هوش مصنوعی: هر جا که میگذری، به تند و تیز بودن تو اشارهای وجود دارد و به گونهای عمل میکنی که با حرکت سریع و تند، به دیگران ضربه میزنی.
بارها بر نشانه جا کردی
باز کج رفتی و خطا کردی
هوش مصنوعی: بارها نشانه را درست انتخاب کردی اما باز هم به راه نادرست رفتی و اشتباه کردی.
اهل عالم تو را از آن سازند
که بگیرند و دورت اندازند
هوش مصنوعی: مردم دنیا تلاش میکنند تا تو را به گونهای بسازند که بتوانند تو را کنترل کنند و از خود دور کنند.
چون تو را شاه میکند پرتاب
تو چرا میشوی ز من در تاب؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو به مقام و عزت میرسی، چرا باید از من دور شوی و ناراحت گردی؟
تیر چون راست یافت قول کمان
صلح کرد وز جنگ تافت عنان
هوش مصنوعی: تیر وقتی به هدف رسید، دیگر کمان تصمیم به صلح گرفت و از جنگ دست کشید.
باز عقد موافقت بستند
به هم از روی مهر پیوستند
هوش مصنوعی: دوباره توافق و دوستی بین آنها برقرار شد و با محبت و دوستی به هم پیوستند.
هیچ کاری ز صلح بهتر نیست
بدتر از جنگ کار دیگر نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیزی به اندازه صلح خوب نیست و جنگ هرگز کار خوبی نیست.
صلح باشد طریق اهل فلاح
زان جهت گفتهاند صلح و صلاح
هوش مصنوعی: راه نجات و کامیابی، صلح است؛ به همین دلیل گفتهاند که صلح و درستکاری باید در نظر گرفته شود.